چیزی که از وارن بافت یاد گرفتم

  • 2022-06-19

دبلیو ارن بافت: ساخت یک سرمایه دار امریکایی, راجر لوونشتاین (نیویورک: خانه تصادفی, 1995).

راجر لوونشتاین بیوگرافی جدید خود را از وارن بافت با تکذیب شروع می کند. او نشان می دهد که او یک سرمایه گذار قدیمی در برکشایر هاتاوی است, این شرکت که تحت هدایت بافت افزایش قیمت سهم خود را در دیده است 33 سال از 7 7.60 به حدود 3 30,000.

در بررسی کتاب لوونشتاین, من باید با تکذیب شروع, هم. من نمی توانم نسبت به وارن بافت بی طرف یا بی طرف باشم زیرا ما دوستان صمیمی هستیم. ما اخیرا با همسرانمان در چین تعطیلات داشتیم. فکر می کنم شوخی های او همه خنده دار است. من فکر می کنم شیوه های رژیم غذایی خود را—بسیاری از همبرگر و کک—عالی هستند. خلاصه اینکه من طرفدار هستم.

به راحتی می توان طرفدار وارن و بدون شک بسیاری از خوانندگان بافت بود: ساختن یک سرمایه دار امریکایی به صفوف رو به رشد خواهد پیوست. کتاب لوونشتاین روایتی ساده از زندگی قابل توجه بافت است. این به طور کامل انتقال نمی چه سرگرم کننده, فروتن, پسر جذاب وارن است, اما منحصر به فرد خود را در سراسر. هیچ کس به احتمال زیاد به دور از این گفت, " اوه, من مثل این مرد هستم.”

طرح کلی زندگی حرفه ای وارن به خوبی شناخته شده است و این کتاب جزییات لذت بخشی را به همراه دارد. لوونشتاین زندگی وارن را از بدو تولد در اوماها, نبراسکا در سال 1930 تا اولین خرید سهام خود در سن 11 سالگی و از مطالعه حرفه اوراق بهادار تحت بنیامین گراهام افسانه ای دانشگاه کلمبیا تا تاسیس مشارکت بافت در سن 25 سالگی دنبال می کند. نویسنده رازداری بافت را در مورد سهامی که برای مشارکت انتخاب کرده و گشودگی متضاد او در مورد اصل هدایت خود یعنی خرید سهام با قیمت های زیرزمین معامله و نگه داشتن صبورانه توصیف می کند. همانطور که وارن یک بار در نامه ای به شرکای خود توضیح داد: "این سنگ بنای فلسفه سرمایه گذاری ما است: هرگز روی فروش خوب حساب نکنید. قیمت خرید را به قدری جذاب کنید که حتی یک فروش متوسط نیز نتایج خوبی به همراه داشته باشد.”

لوونشتاین توضیح می دهد که چگونه وارن کنترل برکشایر هاتاوی را به دست گرفت و تجارت نساجی در حال مرگ خود را به منظور خرید سهام در شرکت های دیگر کش داد. این کتاب نشان می دهد که چگونه برکشایر به یک شرکت برگزاری تبدیل شد و چگونه فلسفه سرمایه گذاری خود را به عنوان وارن یاد گرفت که فراتر از داده های مالی نگاه کند و پتانسیل اقتصادی حق رای دادن منحصر به فرد مانند روزنامه های غالب را تشخیص دهد. امروز برکشایر صاحب شرکت هایی مانند شیرینی فروشی ها را ببینید, اخبار بوفالو, و کتاب جهانی بین المللی, و همچنین موقعیت های عمده ای در شرکت هایی مانند امریکن اکسپرس, شهرستانها سرمایه/الفبای (در حال حاضر دیزنی), کوکا کولا, گانت, ژیلت, و شرکت واشنگتن پست. این شرکت همچنین یک بیمه گر بزرگ است که شرکت جیکو را در دارایی های خود شامل می شود.

خوانندگان به احتمال زیاد از شرح کتاب در مورد زندگی و اهداف سرمایه گذاری بافت احساس می کنند که در مورد سرمایه گذاری و کسب و کار تحصیل کرده اند اما اینکه این درس ها به نتایج سرمایه گذاری عالی تبدیل می شوند کمتر از حد قطعی است. هدیه وارن این است که بتواند جلوتر از جمعیت فکر کند و برای تحقق این امر به چیزی بیش از در نظر گرفتن کلمات قصار وارن نیاز دارد—اگرچه وارن پر از کلمات قصار است که ارزش توجه به قلب را دارد.

مثلا, وارن دوست دارد به می گویند که هیچ اعتصاب به نام در سرمایه گذاری وجود دارد. اعتصابات رخ می دهد تنها زمانی که شما نوسان و از دست. هنگامی که شما در خفاش هستید, شما باید خودتان را با هر زمین نگرانی نیست, و نه باید به شما پشیمانی رزین خوب است که شما در نوسان نیست. به عبارت دیگر شما لازم نیست که به نظر در مورد هر سهام و یا دیگر فرصت های سرمایه گذاری, و نه باید به شما احساس بد اگر سهام شما انتخاب نمی رود تا به طور چشمگیری. وارن می گوید که در طول عمر خود شما باید در تنها چند دوجین رزین نوسان, و او توصیه انجام مشق شب دقیق به طوری که چند نوسانات شما را بازدید می.

مثلا, وارن دوست دارد به می گویند که هیچ اعتصاب به نام در سرمایه گذاری وجود دارد. اعتصابات رخ می دهد تنها زمانی که شما نوسان و از دست.

وارن از توصیههای خودش پیروی میکند: وقتی در یک شرکت سرمایهگذاری میکند دوست دارد تمام گزارشهای سالانهاش را تا جایی که میتواند بخواند. او به چگونگی پیشرفت شرکت و استراتژی خود نگاه می کند. او به طور کامل تحقیق می کند و عمدا عمل می کند—و به ندرت. هنگامی که او یک شرکت خریداری کرده است و یا سهام در یک شرکت, او نفرت به فروش است.

تمایل او به سرمایه گذاری های بلند مدت در یکی دیگر از کلمات قصار او منعکس شده است: "شما باید در مشاغلی سرمایه گذاری کنید که حتی یک احمق هم می تواند اداره کند زیرا روزی یک احمق اراده می کند.”

او در کسب و کار است که برای موفقیت خود را در هر کارمند عالی بودن تکیه می کنند باور نمی کند. او همچنین معتقد نیست که افراد بزرگ وقتی اصول یک تجارت بد است به همه کمک می کنند. او می گوید زمانی که مدیریت خوب به یک کسب و کار اساسا بد تبدیل می شود این شهرت کسب و کار است که دست نخورده باقی می ماند.

وارن دوست دارد بگوید که یک کسب و کار خوب است مانند یک قلعه و شما رو به فکر می کنم هر روز, مدیریت در حال رشد به اندازه خندق? یا خندق در حال کوچک شدن است? کسب و کارهای بزرگ همه چیز مشترک نیستند و پیدا کردن سخت است. عوامل غیرمعمول با هم ترکیب می شوند و خندق هایی را ایجاد می کنند که شرکت های خاصی را از برخی از سختی های رقابت پناه می دهند. وارن در شناخت این حق رای دادن فوق العاده است.

وارن مدیران قدرتمندی را در شرکت هایی که برکشایر مالک است نصب می کند و تمایل دارد که تقریبا تنها بگذارند. پیشنهاد اصلی او به مدیران این است که تا حدی که یک شرکت پول نقد را از بین ببرد, که کسب و کارهای خوب انجام می دهند, مدیران می توانند به وارن اعتماد کنند تا عاقلانه سرمایه گذاری کند. او مدیران را به تنوع تشویق نمی کند. از مدیران انتظار می رود روی مشاغلی که به خوبی می شناسند تمرکز کنند تا وارن بتواند روی کاری که به خوبی انجام می دهد تمرکز کند: سرمایه گذاری.

واکنش خودم هنگام ملاقات با وارن مرا غافلگیر کرد. هر زمان که کسی به من می گوید, "دیدار فلان; او باهوش ترین مرد همیشه است" یا "شما رو به دیدار دوست من به طوری و بنابراین; او بهترین در فلان," دفاع من بالا برود. اکثر مردم سریع به این نتیجه می رسند که کسی یا چیزی که شخصا روبرو می شوند استثنایی است. این فقط طبیعت انسان است. همه می خواهند کسی یا چیزی عالی را بشناسند. در نتیجه مردم شایستگی چیزی را که افشا کرده اند بیش از حد ارزیابی می کنند. بنابراین این واقعیت که مردم به نام وارن بافت منحصر به فرد من بسیار تحت تاثیر قرار نمی.

در حقیقت, من بسیار شک و تردید بود که مادر من پیشنهاد کرد من یک روز دور از محل کار به ملاقات او در جولای 5, 1991. چه او و من قرار بود به بحث در مورد, پ/نسبت الکترونیکی? منظور من, صرف تمام روز با یک پسر که فقط میدارد سهام? به ویژه هنگامی که مقدار زیادی از کار برای انجام وجود دارد? شوخی می کنی?

من به مادرم گفتم: "من در پنجم جولای کار می کنم. واقعا سرمون شلوغه. متاسفم.”

او گفت: "کی گراهام وجود خواهد داشت.”

حالا این توجه من را جلب کرد. من هرگز گراهام را ندیده بودم اما تحت تاثیر قرار گرفتم که او چقدر خوب شرکت واشنگتن پست را اداره می کرد و نقش روزنامه اش در تاریخ سیاسی را بر عهده داشت. همانطور که اتفاق افتاد, کی و وارن دوستان بزرگ برای سال بوده است, و یکی از زیرکانه ترین سرمایه گذاری وارن در پست سهام بود. کی, وارن, و چند روزنامه نگار برجسته اتفاقا با هم در منطقه سیاتل بودند, و به دلیل یک شرایط غیرمعمول همه صبح همان روز برای رانندگی طولانی به خانه اخر هفته خانواده ام, که چند ساعت خارج از شهر است. برخی از افراد داخل ماشین به اندازه من شکاک بودند. "ما قصد داریم به صرف تمام روز در خانه این افراد?"شخصی در ماشین تنگ پرسید. "چه می خواهیم به انجام تمام روز?”

مادر من واقعا هسته سخت بود که من اومدم. به او گفتم:" من چند ساعت می مانم و بعد برمی گردم.

وقتی که من وارد, وارن و من شروع به صحبت کردن در مورد چگونه کسب و کار روزنامه در حال تغییر بود با ورود خرده فروشان که کمتر تبلیغات. سپس او شروع به پرسیدن از من در مورد بم کرد: "اگر شما از ابتدا بم را می ساختید, چگونه متفاوت به نظر می رسید? کسب و کار رشد برای ای بی ام چیست? چه چیزی برایشان تغییر کرده است?”

او سوالات خوبی پرسید و داستان های تربیتی گفت. هیچ چیز من دوست دارم به اندازه یادگیری وجود دارد, و من هرگز کسی که در مورد کسب و کار در چنین راه روشن فکر ملاقات کرده بود. در همان روز اول او یک تمرین تحلیلی جذاب را که انجام می دهد به من معرفی کرد. او یک سال—مثلا 1970-را انتخاب می کند و ده شرکت با بالاترین سرمایه بازار را از سراسر جهان بررسی می کند. سپس او به سال 1990 می رود و به چگونگی این شرکت ها نگاه می کند. اشتیاق او به این ورزش مسری بود. من تمام روز ماند, و قبل از او با دوستان خود سوار کردن, من حتی توافق به پرواز به نبراسکا به تماشای یک بازی فوتبال با او.

دستیابی به وارن بافت راه

توسط وارن بافت

درک ارزش ذاتی برای مدیران به همان اندازه که برای سرمایه گذاران مهم است. هنگامی که مدیران تصمیمات تخصیص سرمایه را اتخاذ می کنند—از جمله تصمیم گیری برای خرید مجدد سهام—بسیار مهم است که به گونه ای عمل کنند که ارزش ذاتی هر سهم را افزایش دهند و از حرکاتی که باعث کاهش سهام می شود اجتناب کنند. این اصل ممکن است بدیهی به نظر برسد اما مدام می بینیم که نقض شده است. و, زمانی که تخصیص نادرست رخ می دهد, سهامداران صدمه دیده است.

به عنوان مثال در ادغام و ادغام کسب و کار بسیاری از مدیران تمایل دارند بر این تمرکز کنند که معامله بلافاصله رقیق کننده است یا ضد انحصاری برای سود هر سهم (یا در موسسات مالی به ارزش دفتری هر سهم). تصور کنید که یک دانشجوی 25 ساله سال اول کارشناسی در حال بررسی ادغام منافع خود با یک کارگر 25 ساله روزانه است. م. بی. ای. دانشجو, یک ناشناس, پیدا کنید که یک" سهم برای سهم " ادغام سهام خود را در خود را با که از کارگر روز می سود خود را در کوتاه مدت افزایش-در یک راه بزرگ! اما چه چیزی می تواند احمقانه تر برای دانشجو از یک معامله از این نوع?

در موسسات شرکتی, این به همان اندازه احمقانه است که خریدار احتمالی بر سود فعلی تمرکز کند وقتی که خریدار احتمالی چشم اندازهای متفاوتی داشته باشد, ترکیبی متفاوت از دارایی های عملیاتی و غیرعملیاتی, یا ساختار سرمایه ای متفاوت. ما در برکشایر بسیاری از فرصتهای خرید و ادغام را رد کردهایم که باعث افزایش سودهای جاری و کوتاهمدت میشود اما ارزش ذاتی هر سهم را کاهش میدهد. بلکه رویکرد ما پیروی از توصیه های وین گرتزکی بوده است: "به جایی بروید که جن قرار است باشد نه به جایی که هست."در نتیجه سهامداران ما اکنون میلیاردها دلار ثروتمندتر از زمانی هستند که ما از کاتشیک استاندارد استفاده می کردیم.

واقعیت غم انگیز این است که اکثر خریدهای بزرگ یک عدم تعادل فاحش را نشان می دهند: این یک امتیاز برای سهامداران است. اما افسوس که معمولا ثروت سهامداران خریدار را اغلب به میزان قابل توجهی کاهش می دهند. این اتفاق می افتد زیرا خریدار به طور معمول ارزش ذاتی بیشتری نسبت به دریافت می دهد. انجام این کار به اندازه کافی, می گوید جان مدلین, سر بازنشسته واچویا شرکت, و "شما در حال اجرا هستند نامه های زنجیره ای در جهت معکوس.”

به مرور زمان مهارتی که مدیران یک شرکت سرمایه تخصیص می دهند تاثیر زیادی بر ارزش شرکت دارد. تقریبا طبق تعریف, یک تجارت واقعا خوب پول بسیار بیشتری تولید می کند (حداقل پس از سالهای اولیه) تا بتواند در داخل استفاده کند. البته این شرکت می تواند پول را از طریق سود سهام یا خرید مجدد سهام بین سهامداران توزیع کند. اما اغلب مدیر عامل شرکت برنامه ریزی استراتژیک کارکنان مشاوران یا بانکداران سرمایه گذاری چه کسب یا دو ممکن است حس را می پرسد. این مانند این است که از دکوراتور داخلی خود بپرسید که به یک فرش 50000 دلاری نیاز دارید یا خیر.

مشکل اکتساب اغلب با سوگیری بیولوژیکی تشدید می شود: بسیاری از مدیران عامل تا حدی به موقعیت های خود می رسند زیرا دارای روحیه و نفس حیوانی فراوانی هستند. اگر یک مدیر اجرایی به شدت از این خصوصیات برخوردار باشد—که باید اذعان کرد که گاهی اوقات مزایای خود را دارد-وقتی به اوج برسد از بین نمی روند. هنگامی که چنین مدیر عامل توسط مشاوران خود را تشویق به انجام معاملات, او پاسخ بسیار به عنوان یک پسر نوجوان است که توسط پدرش تشویق به یک عادی ارتباط جنسی زندگی. این یک فشار است که او نیاز ندارد.

چند سال پیش, یکی از دوستان مدیر عامل شرکت من—در شوخی, باید گفت—ناخواسته توصیف پاتولوژی بسیاری از معاملات بزرگ. این دوست که بیمه گر اموال-تلفات را اداره می کرد به مدیران خود توضیح می داد که چرا می خواهد یک شرکت بیمه عمر خاص خریداری کند. پس از هواپیماهای بدون سرنشین و نه ناخوشایند از طریق اقتصاد و منطق استراتژیک برای کسب, او به طور ناگهانی رها اسکریپت. با نگاه شیطان صفت, او به سادگی گفت, " اوه, رفقا, همه بچه های دیگر یکی.”

هنگامی که شما با وارن هستند, شما می توانید بگویید که چقدر او را دوست دارد کار خود را. از بسیاری جهات روبرو می شود. هنگامی که او چیزهای توضیح می دهد, این هرگز "هی, من هوشمند در مورد این هستم و من قصد دارم به شما تحت تاثیر قرار دادن."بیشتر شبیه است" این بسیار جالب است و در واقع بسیار ساده است. من فقط این را برای شما توضیح خواهم داد و خواهید فهمید که چقدر گنگ بود که مدت زیادی طول کشید تا فهمیدم."و هنگامی که او سهام با شما, با استفاده از حس مشتاق خود را از طنز برای کمک به ایجاد نقطه, به نظر می رسد ساده.

من و وارن بیشترین لذت را می بریم وقتی که از همان داده هایی که دیگران دارند استفاده می کنیم و روش های جدیدی برای نگاه کردن به این داده ها پیدا می کنیم که هم رمان هستند و هم به تعبیری واضح. هر یک از ما تلاش می کند برای انجام این کار در همه زمان ها برای شرکت های مربوطه ما, اما به خصوص لذت بخش و تحریک کننده به بحث در مورد این بینش با یکدیگر.

ما کاملا صادق هستیم و اصلا خصمانه نیستیم. منافع کسب و کار ما بسیار با هم تداخل ندارند, اگر چه چاپ دانشنامه کتاب جهان خود را در رقابت با الکترونیکی من مایکروسافت انکارتا. وارن از شرکت های فناوری دوری می کند زیرا سرمایه گذاری هایی را دوست دارد که بتواند برندگان را از یک دهه قبل پیش بینی کند—یک شاهکار تقریبا غیرممکن در مورد فناوری. متاسفانه برای وارن دنیای تکنولوژی هیچ مرزی نمی شناسد. با گذشت زمان, اکثر دارایی های کسب و کار خواهد شد رسیدن به تکنولوژی گسترده تحت تاثیر قرار—اگر چه ژیلت, کوکا کولا, و ببینید که باید امن باشد.

یکی از زمینه هایی که ما در حال حاضر و سپس انجام می دهیم ریاضیات است. یک بار وارن چهار تاس غیرمعمول به من هدیه داد که هر کدام ترکیبی منحصر به فرد از اعداد (از 0 تا 12) در کناره های خود داشتند. او پیشنهاد کرد که ما هر یک از یکی از تاس را انتخاب نمایید, دور انداختن سوم و چهارم, و شرطبندی در که بیشترین تعداد اغلب رول. او با مهربانی به من پیشنهاد داد که ابتدا مرگ خود را انتخاب کنم.

"باشه," وارن گفت, " چون شما را وادار به انتخاب اول, چه نوع از شانس شما را به من بدهید?”

من می دانستم که چیزی بود. "اجازه دهید من در کسانی که تاس نگاه," من گفت.

پس از مطالعه اعداد در چهره خود را برای یک لحظه, من گفتم, "این یک گزاره از دست دادن است. شما اول انتخاب می کنید.”

یک بار او یک قالب را انتخاب کرد, چند دقیقه طول کشید تا بفهمم کدام یک از سه تاس باقی مانده را در پاسخ انتخاب کنم. به دلیل انتخاب دقیق اعداد روی هر قالب غیر قابل انتقال بودند. هر یک از چهار تاس می تواند توسط یکی از دیگران مورد ضرب و شتم: مرگ تمایل به ضرب و شتم مرگ ب, مرگ ب تمایل به ضرب و شتم مرگ ج, مرگ ج تمایل به ضرب و شتم مرگ د, و مرگ د تمایل به ضرب و شتم مرگ. این مانند بسیاری از موارد در دنیای تجارت خلاف واقع بود.

وارن بزرگ با اعداد است, و من دوست دارم ریاضی, هم. اما خوب بودن با اعداد لزوما با یک سرمایه گذار خوب ارتباط ندارد. وارن از سایر سرمایه گذاران بهتر عمل نمی کند زیرا شانس را بهتر محاسبه می کند. این اصلا نیست. وارن هرگز در جایی سرمایه گذاری نمی کند که تفاوت بین انجام و انجام ندادن به رقم دوم محاسبه متکی باشد. او سرمایه گذاری نمی کند—نوسان خفاش را انجام دهید-مگر اینکه فرصت به طرز باورنکردنی خوب به نظر برسد.

یکی از عادت های وارن که من تحسین می کنم این است که او برنامه خود را بدون جلسات نگه می دارد. او در نه گفتن به چیزها مهارت دارد. او می داند که چه کاری را دوست دارد و چه کاری را دوست دارد و چه کاری را به خوبی انجام می دهد. او دوست دارد در دفتر خود بنشیند و بخواند و فکر کند. چند چیز او فراتر از که انجام دهید وجود دارد, اما بسیاری از. نکته ای که لوونشتاین بیان می کند کاملا درست است این است که وارن یک موجود عادت است. او در اوماها بزرگ شد و می خواهد در اوماها بماند. او بدست به یک مجموعه خاصی از مردم, و او می خواهم به صرف زمان با این افراد. او کسی نیست که به دنبال چیزهای عجیب و غریب جدید باشد. وارن که به تازگی 65 ساله شده است هنوز در خانه اوماها که در 27 سالگی برای خود خریداری کرده زندگی می کند.

میل خود را برای معمول گسترش به شیوه های سرمایه گذاری خود را, هم. وارن میله های به شرکت های که او راحت با است. او سرمایه گذاری زیادی در خارج از ایالات متحده انجام نمی دهد. چند شرکت وجود دارد که او تصمیم گرفته است سرمایه گذاری های بلند مدت بزرگ هستند. و با وجود بدیهی ریاضیات است که باید وجود داشته باشد یک قیمت است که به طور کامل پیش بینی همه کار خوب است که این شرکت ها را در اینده او فقط نمی خواهد فروش سهام خود را بدون توجه به چه قیمت است. من فکر می کنم بی میلی خود را به فروش فلسفی بیش از بهینه سازی رانده است, اما من که هستم به دوم حدس می زنم سرمایه گذار موفق ترین در جهان? عدم تمایل وارن به فروش با تمایلات دیگر او مطابقت دارد.

من و وارن ارزش های خاصی داریم. من و او هر دو احساس خوشبختی می کنیم که در دوره ای متولد شده ایم که مهارت های ما بسیار پاداش دهنده بوده است. اگر ما در زمان های مختلف متولد شده است, مهارت های ما ممکن است ارزش زیادی داشته اند. چون ما برای خرج کردن بخش زیادی از انباشتههایمان برنامهریزی نمیکنیم میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که ثروتمان به نفع جامعه است. به یک معنا, ما هر دو در حال کار برای موسسه خیریه. در هر صورت وارثان ما تنها بخش کوچکی از انباشت ما را دریافت خواهند کرد زیرا هر دوی ما معتقدیم که انتقال ثروت عظیم به فرزندان به نفع خود یا جامعه نیست. وارن دوست دارد بگوید که می خواهد به فرزندانش پول کافی برای انجام هر کاری بدهد اما به اندازه کافی برای انجام هیچ کاری کافی نیست. من قبل از ملاقات با وارن به این موضوع فکر کردم و شنیدن بیان او احساسات من را متبلور کرد.

لوونشتاین مجموعه خوبی از حقایق است و بافت با صلاحیت نوشته شده است. وارن به من گفته است که این کتاب در بیشتر جهات دقیق است. او می گوید که قرار است روزی کتاب خودش را بنویسد اما با توجه به اینکه چقدر دوست دارد کار کند و نوشتن کتاب چقدر سخت است (بر اساس تجربه شخصی من) فکر می کنم چند سال قبل از انجام این کار خواهد بود. به نظر من این کتاب یکی از ارزشمندترین کتابهای تجاری خواهد بود.

در حال حاضر نامه های وارن به سهامداران از بهترین ادبیات تجاری است.

قبلا, نامه وارن به سهامداران در گزارش سالانه برکشایر هاتاوی در میان بهترین ادبیات کسب و کار هستند. بسیاری از تحلیل های لوونشتاین همانطور که باید از این نامه ها ناشی می شود. اگر, پس از خواندن بافت, شما توسط مرد و روش های خود را شیفته, من به شدت ستایش گزارش سالانه به شما—حتی از 10 یا 15 سالها پیش. در بسیاری از کتابخانه ها موجود است.

کتاب های دیگر در مورد وارن بافت و استراتژی سرمایه گذاری خود را نوشته شده است, اما تا زمانی که وارن کتاب خود را می نویسد, این یکی به عنوان خوانده شده است.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.