چرا آنها فقط طلا را رها نکردند؟

  • 2022-02-19

اگر نگاهی معمولی به دوران استاندارد طلا بیندازیم، مشاهدات گیج کننده ای وجود دارد. برای مثال، زمانی که کشورها وارد جنگ می‌شوند، قابلیت تبدیل پول کاغذی به طلا را تعلیق می‌کنند. سپس، پس از پایان جنگ، این کشورها به طلا در برابری قبلی باز می‌گردند. نتیجه اغلب یک دوره کاهش شدید تورم و رکود خواهد بود.

دیدن اینکه چگونه یک ناظر معمولی ممکن است این را کاملاً دیوانه بداند دشوار نیست. اصلاً چرا یک استاندارد طلایی داشته باشید اگر فقط می خواهید هر زمان که دوست دارید آن را رها کنید؟چرا باید در آینده به چیزی متعهد شویم که منجر به هزینه های اقتصادی قابل توجهی شود؟

طبیعتاً دلایل تنبلی برای توضیح این رفتار وجود دارد. چرا تبدیل پذیری در طول جنگ تعلیق می شود؟البته، زیرا دولت ها واقعاً به استاندارد طلا متعهد نیستند. وقتی چنین هزینه های اقتصادی قابل توجهی را تحمیل می کند، چرا تبدیل پذیری را در برابری قبلی بازیابی کنیم؟زیرا دولت‌ها اقتصاددانان کافی را به کار نگرفته‌اند تا به آنها بگویند که این همه چقدر مضر است.

در واقع، اگر در دایره‌های مناسب سفر کنید، ممکن است بشنوید که کسی به شما بگوید که ناپلئون هر چه اشتباهات دیگرش را داشته باشد، این حق را انجام داده است. او مردی پولدار بود. این واقعیت که بریتانیایی ها در طول جنگ های ناپلئونی به منابع مالی تورمی متوسل شدند، در حالی که فرانسوی ها این کار را نکردند، به اندازه میلتون فریدمن در اقتصاد متحیر بود.

چگونه می توانیم این رفتار را درک کنیم؟

ابتدا، بیایید به نحوه عملکرد استاندارد طلا فکر کنیم. طبق استاندارد طلا، حساب واحدی که ما آن را "دلار" می نامیم به عنوان یک مقدار خاص طلا تعریف می شود. برای مثال، ممکن است 1 دلار برابر با 1/35 اونس تعریف شود. از طلا. این بدان معناست که قیمت اسمی طلا 35 دلار در هر اونس ثابت است. البته بازار طلا باید روشن شود. اگر قیمت اسمی ثابت باشد، عرضه و تقاضای طلا باید قیمت واقعی طلا را تعیین کند. این بدان معناست که نوسانات در عرضه و تقاضا برای طلا منجر به تغییرات متناظر در سطح قیمت می شود.

دوم، بیایید به جنگ فکر کنیم. در طول زمان جنگ، ایالت ها باید خیلی سریع پول زیادی برای خرید/ساخت تجهیزات و تسلیحات و پرداخت (و آموزش) سربازان جمع آوری کنند. علاوه بر این، آنها باید زیرساخت های مالی را در اختیار داشته باشند تا تعهدی بی پایان برای تامین مالی جنگ داشته باشند.

اکنون، با توجه به این درک، می توان رفتار مشاهده شده کشورها در مورد استاندارد طلا و مشاهدات به ظاهر متناقض در مورد بریتانیا و فرانسه را در طول جنگ های ناپلئونی توضیح داد.

دولت‌ها ترجیح می‌دهند در طول زمان مالیات‌ها را هموار کنند. چرا؟خب، به نظر می رسد که مردم از نوسانات شدید در نرخ های مالیاتی خود خوششان نمی آید. با توجه به این فرض که دولت ها ترجیح می دهند نرخ های مالیات را به آرامی در طول زمان تعدیل کنند، این بدان معناست که جنگ احتمالاً منجر به مقدار قابل توجهی از استقراض کوتاه مدت خواهد شد. اما دولت این پول را از کجا می آورد؟

انگلیسی ها را در نظر بگیرید. در حالی که ممکن است امروز بانک انگلستان را به عنوان یک موسسه تکنوکراتیک در نظر بگیریم که پولی را در تلاش برای هدف قرار دادن نرخ تورم مشخصی تعیین می کند، زمانی این بانک منبع مهمی برای تامین مالی جنگ بود. دولت انگلیس می تواند به بانک انگلستان مراجعه کند و درخواست وام کند. این وام ترازنامه بانک را افزایش می دهد. از طرف دارایی، بانک وامی از دولت دریافت کرد (اغلب با ادعای صریح نوع خاصی از درآمد مالیاتی آتی). در سمت بدهی، این امر اسکناس های بانکی صادر شده توسط بانک را گسترش داد.

In the classic 1994 film Dumb and Dumber Lloyd Christmas tells one of the kidnappers “That

با این حال ، یک درگیری طولانی و باز که توسط بانک انگلیس تأمین می شود ، یک مشکل بالقوه ایجاد می کند. برای مقدار مشخصی از ذخایر طلا ، با گسترش بدهی های بانک ، متعهد شدن با اعتبار برای بازپرداخت بدهی های خود برای طلا برای بانک دشوارتر می شود.

با این کار به عنوان یک پیش زمینه ، به راحتی می توان فهمید که چرا دولت انگلیس قابلیت تبدیل یادداشت های بانکی را به طلا به حالت تعلیق در می آورد. با این کار ، این امر به بانک انگلیس این امکان را می دهد تا بدون نیاز به حفظ تعهد خود به رستگاری ، بدهی های خود را گسترش دهد.

اما چرا قول می دهید استاندارد طلا را در برابری قبلی بازیابی کنید؟

با تعلیق قابل تبدیل ، نوسانات در عرضه و تقاضا برای طلا دیگر سطح قیمت را تعیین نمی کند. در عوض ، تغییر در عرضه و تقاضا برای پول کاغذ ، سطح قیمت را تعیین می کند. بدون تعهد به بازگرداندن استاندارد طلا در برابری قبلی ، نه تنها عرضه پول افزایش می یابد ، بلکه تقاضای پول نیز کاهش می یابد. چرا؟مردم می دانند که عرضه پول کاغذ در حال گسترش است. این باعث می شود که آنها انتظار نرخ بالاتری از تورم را داشته باشند و این باعث افزایش هزینه فرصت برای نگه داشتن پول و کاهش تقاضای پول می شود.

به هدف دولت فکر کنید. به منظور استفاده از بانک مرکزی انگلیس به عنوان منبع تأمین مالی اضطراری ، دولت نیاز به گسترش در ترازنامه بانک دارد تا از نظر واقعی گسترش یابد. اگر سطح قیمت سریعتر از عرضه پول شروع شود ، ارزش واقعی بدهی های بانکی رو به کاهش است. این امر در صورتی اتفاق می افتد که افزایش عرضه پول همزمان با کاهش مربوط به تقاضای پول باشد.

بنابراین ، دولت باید تقاضای پول را لنگر نگه دارد ، اما چگونه؟خوب ، با قول بازگشت به برابری قبلی ، دولت ابراز تعهد می کند بدون توجه به آنچه در سطح قیمت در طول جنگ اتفاق می افتد ، سطح قیمت بلند مدت نسبتاً ثابت را حفظ کند. به عبارت دیگر ، اگر جنگ منجر به تورم شود ، پایان جنگ منجر به تورم مربوطه خواهد شد. تا زمانی که مردم بر این باورند که دولت متعهد به بازگرداندن برابری قبلی است ، این امر تقاضای پول را لنگر می زند و به این هماهنگی سیاست های پولی-مالی اجازه می دهد تا به پایان اعلام شده خود در امور مالی جنگ باز برسد.

کار خودم ، با مقایسه تجربه انگلیس و سوئد ، اهمیت این تعهد را نشان می دهد. انگلیس همیشه به صراحت قول می داد که تبدیل را در برابری قبلی بازگرداند. در مقابل ، در دوران آزادی خود در اوایل قرن 18 ، تعلیق سوئد از تبدیل به پایان رسید. هیچ تعهدی صریح برای بازگرداندن قابل تبدیل وجود ندارد. بدون این تعهد و بر خلاف تجربه انگلیس ، سوئدی ها به سرعت دریافتند که ریکسبانک نمی تواند نقش تأمین مالی جنگ را باز کند.

بدیهی است ، ایالت ها (یا به طور خاص ، ذینفعان در داخل کشور) تورم پرهزینه متعاقب آن را به عنوان شر لازم برای حفظ امور مالی جنگ باز می دانند. بنابراین ، اگرچه ممکن است برای ناظر گاه به گاه عجیب به نظر برسد که دولت ها به این نوع رفتار متوسل می شوند ، دلیل روشنی وجود دارد که دولت ها همچنان به تعلیق و ترمیم تبدیل و نگهداری از برابری بین واحد حساب و ترمیم متوسل می شوند. کالای اساسی

اما این ما را به فرانسوی ها باز می گرداند. چرا فرانسوی به امور مالی تورمی متوسل نشد؟از این گذشته ، رژیم باستان و انقلاب فرانسه مسئولیت مالی بسیار کمی را نشان داده بودند. آیا این دقیقاً کسی نیست که انتظار می رود به امور مالی تورمی متوسل شود؟پاسخ ، همانطور که بوردو و وایت توضیح می دهند ، این است که آنها نتوانستند دقیقاً به این دلیل که دولت بسیار غیرقابل اعتماد شده بود ، به این نوع امور مالی تورمی متوسل شوند. چه کسی به تعهد فرانسوی به بازپرداخت بدهی و ترمیم استاندارد کالا در برابری قبلی اعتقاد دارد؟بدون اعتقاد به تعهد دولت برای بازگرداندن قابلیت تبدیل ، چیزی برای حفظ تقاضای پول وجود نداشت. ناپلئون مرد سختی نبود ، او از نظر سیاسی و مالی محدود بود.

به طور خلاصه ، آنچه همه اینها فاش می کند این است که مشاهدات به ظاهر پارادوکسیکال در مورد پول کالایی و تأمین مالی جنگ که این پست را آغاز کرده است ، در واقع به هیچ وجه متناقض نیستند وقتی که با کمی استدلال اقتصادی مسلح هستید.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.