در هر رکودی، بازاریابان خود را در آبهایی با نمودار ضعیف میبینند، زیرا هیچ دو رکودی دقیقاً شبیه هم نیستند. با این حال، در مطالعه موفقیتها و شکستهای بازاریابی دهها شرکت در حالی که از دهه 1970 به بعد رکود را پشت سر گذاشتهاند، الگوهایی را در رفتار مصرفکنندگان و استراتژیهای شرکتها شناسایی کردهایم که عملکرد را تحریک یا تضعیف میکنند. شرکت ها باید […]
از آنجایی که هیچ دو رکودی دقیقاً شبیه هم نیستند، بازاریابان هر بار که رکودی اتفاق میافتد، خود را در آبهایی با نمودار ضعیف میبینند. اما راهنمایی در دسترس است، Quelch و Jocz، که موفقیت های بازاریابی (توسط Smucker، Procter & Gamble، Anheuser-Busch، و دیگران) و همچنین شکست ها در طول رکود گذشته و الگوهای شناسایی شده در رفتار مصرف کننده و شرکت را که به شدت بر عملکرد تأثیر می گذارد، مطالعه کرده اند. نویسندگان استدلال میکنند که درک روانشناسی و عادات در حال تغییر مصرفکنندگان، شرکتها را قادر میسازد تا استراتژیهای خود را اصلاح کنند تا بتوانند هم از رکود فعلی جان سالم به در ببرند و هم بعد از آن موفق شوند.
مصرف کنندگان در یک رکود را می توان به چهار گروه تقسیم کرد: بخش ترمزهای ترمز، که بیشترین ضربه را احساس می کند، همه انواع هزینه ها را کاهش می دهد. مصرف کنندگان دردمند اما صبور، که بزرگترین بخش را تشکیل می دهند، در هر منطقه نیز صرفه جویی می کنند، هرچند با شدت کمتر. افراد با رفاه راحت در سطوح نزدیک به قبل از رکود مصرف می کنند، اما در مورد خرید خود کمی انتخابی تر (و کمتر آشکار) می شوند. مصرفکنندگانی که برای امروز زندگی میکنند تقریباً طبق معمول ادامه میدهند و به رکود عمدتاً با تمدید جدول زمانی خود برای خریدهای عمده پاسخ میدهند. اگر وضعیت اقتصادی آنها به سمت بدتر شدن تغییر کند، ممکن است افراد بخش خود را تغییر دهند.
همه گروهها مصرف را با دستهبندی محصولات و خدمات به دستههای زیر اولویتبندی میکنند: ملزومات (مرکزی برای بقا یا رفاه)، رفتارها (قابل توجیه)، قابل تعویق (قابل به تعویق انداختن)، و مصرفشدنی (غیرضروری یا غیرقابل توجیه).
همانطور که شرکت ها سرمایه گذاری های بازاریابی خود را مدیریت می کنند، باید به طور همزمان فرصت های برند خود را ارزیابی کنند، منابع را برای بلندمدت تخصیص دهند و بودجه خود را متعادل کنند. بسیاری مرتکب این اشتباه می شوند که هزینه ها را بی رویه کاهش می دهند، که می تواند عملکرد طولانی مدت را به خطر بیندازد. در عوض، شرکت ها باید سبد محصولات خود را ساده کنند، مقرون به صرفه بودن پیشنهادات خود را بهبود بخشند و اعتماد مشتریان را تقویت کنند.
ایده به طور خلاصه
هیچ دو رکودی شبیه به هم نیستند، بنابراین شما هر بار در آب های ضعیفی قرار می گیرید. در این رکود چگونه باید بازاریابی کرد؟مصرف کنندگان را با توجه به واکنش عاطفی آنها به رکود تقسیم بندی کنید:
ترمز بر روی ترمز
- مصرف کنندگان بیشترین ضربه را احساس می کنند و تمام هزینه ها را کاهش می دهند.
دردمند-اما-بیمار
- صرفه جویی کنید، اما با شدت کمتر.
دارای رفاه راحت
- به خرید ادامه دهید، اما انتخابی تر.
برای امروز زندگی کنید
- طبق معمول ادامه دهید، اگرچه خریدهای عمده را به تاخیر انداخته اید.
همچنین شناسایی کنید که اعضای هر بخش چگونه خریدها را دسته بندی می کنند:
ملزومات
- برای بقا ضروری هستند.
درمان می کند
- اغماض قابل توجیه هستند
قابل تعویق
- اقلام مورد نظری هستند که می توان بعدا خرید کرد.
اقلام مصرفی
- غیر قابل توجیه هستند
استراتژی های بازاریابی خود را بر این اساس تنظیم کنید. به عنوان مثال، برای مصرفکنندگانی که خوراکیهایی را میخرند: اندازه بستهبندی را کوچک کنید، قیمتها را پایین نگه دارید و محصولات خود را به عنوان «شما لیاقتش» را تبلیغ کنید.
ایده در عمل
پیشنهادات اضافی برای تطبیق استراتژی های بازاریابی با روانشناسی رکودی مصرف کنندگان:
سرمایه گذاری های بازاریابی خود را مدیریت کنید
برای به دست آوردن بیشترین بازده از بودجه بازاریابی:
- فرصت ها را ارزیابی کنید. تعیین کنید که کدام یک از چهار بخش (ترمزهای بر روی ترمزها ، دردناک اما بیمار ، به راحتی خوب و خوب ، زنده برای-Today) مشتریان اصلی شما متعلق به و در دسته مصرف (موارد ضروری ، رفتارها ، به تعویق انداختن ها هستند ،Expendables) آنها محصولات یا خدمات شما را اختصاص می دهند. سپس استراتژی بازاریابی خود را بر این اساس متناسب کنید.
چشم اندازها برای محصولات عمومی و مارک های فروشگاهی که به مصرف کنندگان ترمز فروخته می شوند که مارک های آشنا را به نفع قیمت های پایین تر از آن دور می کنند ، مناسب است.
- برای بلند مدت برنامه ریزی کنید. گزاره ارزش اساسی برند خود را وحشت نکنید و تغییر دهید. ممکن است چند مشتری جدید را به خود جلب کنید. اما شما مشتریان وفادار خود را گیج و بیگانه خواهید کرد و پس از شروع بهبود ، موقعیت خود را تضعیف می کنید. درعوض ، سرمایه گذاری در تحقیقات بازار را ادامه دهید تا تشخیص دهد که مصرف کنندگان هنگام کاهش رکود اقتصادی چه می خواهند.
- بودجه ارتباطات خود را متعادل کنید. سرمایه گذاری در تبلیغات اینترنتی: این هدفمند و نسبتاً ارزان است و بازده آن به راحتی اندازه گیری می شود. اما رسانه های پخش را نادیده نگیرید: برای ساخت و حفظ مارک های مصرف کننده در بازار انبوه بسیار مهم است.
بازار در طول رکود اقتصادی
برای حفظ هزینه ها و افزایش فروش در حالی که سلامت بلند مدت مارک های خود را حفظ می کنید:
- اوراق بهادار محصولات خود را بر اساس تغییر در عادات خرید مشتریان تنظیم کنید. به عنوان مثال ، با خریدهای DuRables که نمی توان به تعویق افتاد ، مصرف کنندگان دردناک اما بیمار به مدلهایی می پردازند که به جای ویژگی های پیشرفته ، ارزش خوبی دارند.
- بهبود مقرون به صرفه ؛به عنوان مثال ، با کاهش آستانه تخفیف های کمیت ، کاهش اندازه خدمات (و قیمت گذاری) و کاهش هزینه های پذیرش پیش فرض مصرف کنندگان.
- اعتماد به نام تجاری خود را با تقویت ارتباط عاطفی مصرف کنندگان با برند و نشان دادن همدلی برای گرفتاری آنها تقویت کنید.
دل مجموعه ای از پیام های سفارشی را برای طنین انداز با هر بخش ساخته است. به عنوان مثال ، "برای راه حل های ساده در اوقات سخت به دل وابسته باشید" و "اقتصاد ضعیف ، شما قدرتمند".
- مارک خود را برای بهبودی اجتناب ناپذیر با آماده سازی در حال حاضر برای تغییرات طولانی مدت در ارزش ها ، نگرش ها و رفتارهای خرید مصرف کنندگان قرار دهید.
شوک رکود و عصبانیت فعلی نسبت به سوء رفتار که باعث تقویت آن شده است ، احتمالاً روند مصرف کننده موجود را به سمت کاهش ماتریالیسم ، تعهد به پایداری ، انتظارات بالاتر از مسئولیت اجتماعی شرکت ها و نارضایتی از بازاریابی که با افراد به عنوان مصرف کنندگان بی روح و مکانیکی رفتار می کند ، تسریع می کند. مشتریان به طور فزاینده ای می خواهند که مشاغل در منافع اصلی خود و جامعه عمل کنند. و آنها شیوه های تجاری شرکت ها را در انتخاب برند خود قرار می دهند.
در هر رکود اقتصادی ، بازاریابان خود را در آبهای نمودار ضعیف می یابند زیرا هیچ دو رکود دقیقاً یکسان نیستند. با این حال ، در مطالعه موفقیت های بازاریابی و ناکامی ده ها شرکت ، زیرا آنها از دهه 1970 به رکود اقتصادی می پردازند ، ما الگوهای مربوط به رفتار مصرف کنندگان و استراتژی های بنگاه ها را شناسایی کرده ایم که یا عملکرد را پشت سر می گذارند یا تضعیف می کنند. شرکت ها باید الگوهای مصرف در حال تحول را درک کنند و استراتژی های خود را بر این اساس تنظیم کنند.
البته در طول رکود اقتصادی ، مصرف کنندگان اولویت های سختگیرانه تری را تعیین کرده و هزینه های خود را کاهش می دهند. با شروع فروش ، مشاغل به طور معمول هزینه ها را کاهش می دهند ، قیمت ها را کاهش می دهند و سرمایه گذاری های جدید را به تعویق می اندازند. مخارج بازاریابی در مناطقی که از ارتباطات گرفته تا تحقیق در سراسر هیئت مدیره کاهش می یابد - اما چنین کاهش هزینه های غیرقابل تفکیک یک اشتباه است.
اگرچه مهار هزینه ها عاقلانه است، اما عدم حمایت از برندها یا بررسی نیازهای متغیر مشتریان اصلی می تواند عملکرد را در دراز مدت به خطر بیندازد. شرکتهایی که نیازهای مشتریان را زیر ذره بین قرار میدهند، بهجای ابزاری برای بودجه بازاریابی، چاقوی جراحی را در نظر میگیرند، و استراتژیها، تاکتیکها و ارائه محصول را در پاسخ به تغییر تقاضا تنظیم میکنند، احتمال شکوفایی آنها هم در طول رکود و هم پس از آن بیشتر است.
درک روانشناسی رکود
در دوره های کف آلود رونق ملی، بازاریابان ممکن است فراموش کنند که افزایش فروش تنها ناشی از تبلیغات هوشمندانه و محصولات جذاب نیست. خریدها به داشتن درآمد قابل تصرف، احساس اطمینان نسبت به آینده، اعتماد به تجارت و اقتصاد و پذیرش سبک زندگی و ارزش هایی که مصرف را تشویق می کند، بستگی دارد.
اما به هر حال، این رکود شدیدترین رکود از زمان رکود بزرگ است. موج اخبار بد اقتصادی اعتماد و قدرت خرید را از بین می برد و مصرف کنندگان را به تعدیل رفتار خود به شیوه های اساسی و شاید همیشگی سوق می دهد. آنها اکنون متوجه شدهاند که هزینههای بسیاری از اروپا و ایالات متحده در دو تا سه دهه گذشته بر روی شنهای روان از بدهیها و پساندازهای رو به کاهش و دارایی خانه ساخته شده است. بازاریابان مصرف کنندگان را تشویق کردند که زندگی خوب را با شرایط مادی تعریف کنند و آنها را ترغیب کردند که فراتر از توانشان زندگی کنند. در بحران متعاقب آن، مصرف کنندگان با انبوهی از قبض ها، رکود یا کاهش درآمد و کوچک شدن تخم های لانه مواجه می شوند. در همان زمان، یک سری رسوایی های شرکتی؛شکست در بخش های مالی، مسکن و بیمه؛و کمک های مالی مالیات دهندگان از کسب و کارهایی که مدیریت نادرست دارند، بی اعتمادی مصرف کننده و بدبینی نسبت به پیام های بازاریابان را تقویت کرده است. جای تعجب نیست که در ژانویه 2009، شاخص اعتماد مصرف کننده ایالات متحده هیئت کنفرانس به پایین ترین سطح از زمان شروع ردیابی در سال 1967 سقوط کرد.
این اثرات ترکیبی چالشی عمیق برای بازاریابان ایجاد می کند، نه تنها در طول رکود، بلکه در بهبودی که در نهایت به دنبال خواهد داشت. اولین گام در پاسخگویی باید درک بخشهای مشتریان جدید باشد که در یک رکود ظاهر میشوند. بازاریابان معمولاً بر اساس جمعیت شناسی (مثلاً "بیش از 40 سال" یا "والد جدید" یا "درآمد متوسط") یا سبک زندگی ("سنتی گرا" یا "سبز شدن") تقسیم بندی می کنند. در یک رکود، چنین تقسیمبندیهایی ممکن است نسبت به تقسیمبندی روانشناختی که واکنشهای عاطفی مصرفکنندگان به محیط اقتصادی را در نظر میگیرد، کمتر مرتبط باشند.
مشتریان خود را به چهار گروه تقسیم کنید:
بخش ترمزهای ترمز شده آسیب پذیرترین و سخت ترین ضربه را از نظر مالی احساس می کند. این گروه با حذف، به تعویق انداختن، کاهش یا جایگزینی خرید، انواع هزینه ها را کاهش می دهد. اگرچه مصرفکنندگان کمدرآمد معمولاً در این بخش قرار میگیرند، مصرفکنندگان مضطرب با درآمد بالاتر نیز میتوانند، بهویژه اگر شرایط سلامتی یا درآمدی بدتر شود.
مصرف کنندگان دردمند اما صبور تمایل دارند نسبت به بلندمدت انعطاف پذیر و خوش بین باشند، اما نسبت به چشم انداز بهبودی در کوتاه مدت یا توانایی خود برای حفظ استاندارد زندگی خود اطمینان کمتری دارند. مانند مصرف کنندگان ترمزهای ترمز، آنها در همه زمینه ها صرفه جویی می کنند، هرچند با شدت کمتر. آنها بزرگترین بخش را تشکیل می دهند و شامل اکثریت بزرگی از خانوارهایی می شوند که از بیکاری آسیبی ندیده اند، که طیف وسیعی از سطوح درآمد را نشان می دهد. با بدتر شدن اخبار، مصرف کنندگان دردمند اما صبور به طور فزاینده ای به بخش ترمزهای ترمز فشار می آورند.
برندگان و بازندگان محصول در رکود
اکثریت بزرگ مردم در رکود اقتصادی در بخش دردناک اما بیمار قرار می گیرند. در حالی که در همه زمینه ها اقتصادی می شوند ، آنها هنوز هم برای رفتارهای گاه به گاه بهار می شوند. در اینجا نحوه تغییر رفتار خود در نمونه گیری از بازارهای محصول آورده شده است.
مصرف کنندگان به راحتی از توانایی خود برای عبور از برآمدگی های فعلی و آینده در اقتصاد احساس امنیت می کنند. آنها در سطوح نزدیک به انتخابات مصرف می کنند ، اگرچه اکنون آنها در مورد خریدهای خود کمی انتخابی تر (و کمتر آشکار) هستند. این بخش در درجه اول از افراد در 5 ٪ درآمد برتر درآمدی تشکیل شده است. این همچنین شامل کسانی است که ثروتمندتر هستند اما نسبت به ثبات امور مالی خود اطمینان دارند-به عنوان مثال بازنشسته راحت ، یا سرمایه گذاران که زود از بازار خارج شده اند یا پول خود را در سرمایه گذاری های کم خطر مانند CD داشتند.
بخش زنده برای-Today طبق معمول ادامه می یابد و در بیشتر موارد در مورد پس انداز بی اعتنا است. مصرف کنندگان در این گروه عمدتاً با گسترش جدول زمانی خود برای انجام خریدهای عمده به رکود اقتصادی پاسخ می دهند. به طور معمول شهری و جوان تر ، آنها به احتمال زیاد اجاره می دهند تا اینکه خودشان را بپردازند ، و آنها را به جای چیزهای (به استثنای لوازم الکترونیکی مصرف کننده) برای تجربیات هزینه می کنند. بعید است که آنها رفتار مصرف خود را تغییر دهند مگر اینکه بیکار شوند.
صرف نظر از این که مصرف کنندگان گروه به آن تعلق دارند ، آنها با مرتب سازی محصولات و خدمات در چهار دسته ، مصرف را در اولویت قرار می دهند:
- ملزومات برای بقا لازم است یا به عنوان اصلی برای بهزیستی درک می شوند.
- رفتارها افراط و تفریط هستند که خرید فوری آنها قابل توجیه محسوب می شود.
- به تعویق انداختن موارد مورد نیاز یا موارد مورد نظر است که خرید آنها را می توان به طور منطقی از بین برد.
- Expendables به عنوان غیر ضروری یا غیر قابل توجیه تلقی می شود.
همه مصرف کنندگان سطح اساسی مواد غذایی ، سرپناه و لباس را ضروری می دانند و بیشتر آنها حمل و نقل و مراقبت های پزشکی را در آن دسته قرار می دهند. فراتر از آن ، واگذاری کالاها و خدمات خاص به دسته های مختلف بسیار احمقانه است.
در طول رکود ، همه مصرف کنندگان به جز کسانی که در بخش زنده برای-Today هستند ، معمولاً اولویت های مصرف خود را ارزیابی می کنند. ما از رکودهای قبلی می دانیم که محصولات و خدماتی از قبیل ناهار خوری رستوران ، مسافرت ، هنر و سرگرمی ، لباس جدید ، خودروها ، لوازم و لوازم الکترونیکی مصرف کننده می توانند به سرعت در ذهن مصرف کنندگان از ملزومات به معالجه ، به تعویق انداختن ها یا حتی هزینه های هزینه تغییر کنند. فرد. با تغییر اولویت ها ، مصرف کنندگان ممکن است در کل خریدها را در مقوله های خاصی از جمله خدمات خانگی (تمیز کردن ، مراقبت از چمن ، برداشتن برف) از بین ببرند و آنها را از ملزومات به سمت وسایل نقلیه منتقل کنند. یا ممکن است آنها خرید را در یک گروه برای خرید در یک گروه دیگر جایگزین کنند ، شاید تعویض ناهار خوری (یک درمان) برای پخت و پز در خانه (ضروری). و از آنجا که بیشتر مصرف کنندگان در هنگام رکود اقتصادی حساس تر و وفاداری به برند می شوند ، می توان از آنها انتظار داشت که محصولات و مارک های مورد علاقه خود را با کاهش قیمت ها جستجو کنند یا برای گزینه های کمتر ترجیح داده شوند. به عنوان مثال ، آنها ممکن است برچسب های خصوصی ارزان تر را انتخاب کرده یا از غذاهای ارگانیک به غیر ارگانیک تغییر دهند.(به نمایشگاه "رفتار تغییر بخش های مصرف کننده" مراجعه کنید.)
رفتار تغییر بخش های مصرف کننده
مدیریت سرمایه گذاری های بازاریابی
در حین رکود اقتصادی مهمتر از همیشه است که به یاد داشته باشید که مشتریان وفادار منبع اصلی و ماندگار جریان پول نقد و رشد ارگانیک هستند. بازاریابی اختیاری نیست - این یک "هزینه خوب" است که برای تأمین درآمدهای این مشتریان کلیدی و دیگران ضروری است.
با این وجود ، کاهش بودجه شرکت اغلب به طور نامتناسب بر بازاریابی تأثیر می گذارد. هزینه های ارتباطات بازاریابی می تواند سریعتر از هزینه های تولید کاهش یابد - و بدون اجازه دادن به مردم. با این حال ، در مدیریت هزینه های بازاریابی خود ، مشاغل باید مراقبت کنند تا بین لازم و زباله تمایز قائل شوند. ایجاد و حفظ مارک های قوی - مواردی که مشتریان آنها را می شناسند و به آنها اعتماد می کنند - یکی از بهترین راه های کاهش خطر کسب و کار را نشان می دهد. قیمت سهام شرکت هایی که دارای مارک های قوی هستند ، مانند Colgate-Palmolive و Johnson & Johnson ، در رکود اقتصادی بهتر از شرکت های بزرگ تولیدکننده با مارک های کمتر شناخته شده بوده اند.
پیرایش جراحی بودجه در طی رکود آسان تر از زمان های مرفه است. زمان های سخت ضروری برای قطع مجریان ضعیف و از بین بردن تاکتیک های کم عملکرد را فراهم می کند. هنگامی که Survival در معرض خطر است ، خرید شرکت در سراسر شرکت برای تجدید نظر در استراتژی های بازاریابی و سرمایه گذاری مجدد سرمایه گذاری آسان تر است. مدیران می توانند به جای تکیه بر پسوند خط بعدی ، از ذهنیت قدیمی ذهن خودداری کنند و به طور خلاقانه به جستجوی راه حل های برتر برای نیازهای مشتری بپردازند. چالش این است که توصیه های به خوبی و مورد نظر در مورد اینکه هزینه های خود را کاهش دهید ، از کجا می توان آن را ثابت نگه دارید و حتی در کجا برای افزایش آن قرار دهید.
فرصت ها را ارزیابی کنید.
با انجام تریاژ بر روی مارک ها و محصولات یا خدمات خود شروع کنید. تعیین کنید که چشم انداز بقای ضعیفی دارند ، که ممکن است در حال کاهش فروش باشد اما می تواند تثبیت شود ، و احتمالاً در طول رکود اقتصادی و پس از آن شکوفا می شوند.
فرصت های استراتژیک شما در طول رکود به شدت بستگی به این دارد که مشتریان اصلی شما به کدام یک از چهار بخش متعلق به آنها و نحوه طبقه بندی محصولات یا خدمات شما هستند. به عنوان مثال ، چشم اندازها برای ملزومات با نام تجاری که به مصرف کنندگان ترمزهای Slam-on-the-The-The-The-The-The-The-The-The-The Brands فروخته می شوند ، مناسب هستند. مارک های با ارزش همچنین می توانند به طور مؤثر به مصرف کنندگان دردناک اما بیمار که قبلاً مارک های بالاتری خریداری کرده بودند ، دسترسی پیدا کنند ، استراتژی وال مارت که با سیاست "قیمت پایین روزمره" خود در رکود سال 2001 استفاده می شود. مارک های ارزشی نیز با محصولات به تعویق انداختن فرصت دارند. خدمات تعمیر می تواند به گروه دردناک اما بیمار ، که سعی می کنند به جای خرید جدید ، زندگی یخچال را طولانی کنند ، به بازار عرضه کنند.
در جایی که فرصت های شغلی نامشخص یا رو به کاهش است ، ممکن است زمان آن رسیده باشد که قبل از رکود اقتصادی با مارک ها یا محصولاتی که در حال بیمار شدن بودند ، بخشی از آن باشد. برای کسانی که باقی مانده اند ، شرکت ها باید منابع بازاریابی خود را بر حفظ ارتباط با مشتریان اصلی متمرکز کنند تا مارک ها را از طریق رکود اقتصادی و بهبودی حفظ کنند.
برای بلند مدت اختصاص دهید.
هنگامی که فروش شروع به کاهش می کند، شرکت ها نباید هراس داشته باشند و پیشنهاد یا موقعیت اصلی برند را تغییر دهند. به عنوان مثال، بازاریابانی که به مصرف کنندگان با درآمد متوسط یا بالاتر در بخش دردمند اما صبور خدمات می دهند، ممکن است وسوسه شوند که به سمت پایین بازار حرکت کنند. این می تواند مشتریان وفادار را گیج و بیگانه کند. همچنین می تواند مقاومت شدیدی را از جانب رقبای ایجاد کند که عملیات آنها به یک استراتژی کم هزینه است و دانش نزدیکی از مشتریان آگاه به هزینه دارند. بازاریاب هایی که از پایگاه مستقر خود دور می شوند ممکن است در کوتاه مدت مشتریان جدیدی را جذب کنند اما زمانی که رکود به پایان می رسد در موقعیت ضعیف تری قرار می گیرند. بهترین راه آنها تثبیت برند است. حتی شرکتهایی که از نظر نقدینگی ضعیف هستند عاقلانه هستند که بخش قابل توجهی از منابع بازاریابی خود را برای تقویت پیشنهاد اصلی برند اختصاص دهند. یادآوری به مصرف کنندگان در مورد چگونگی اهمیت برند می تواند به بالشتک ارائه شده توسط سرمایه گذاری های قبلی در ایجاد برند و رضایت مشتری اضافه کند. De Beers پس از کاهش بودجه بازاریابی ایالات متحده در اوایل سال 2008 در پاسخ به چشم انداز بد اقتصادی به این درک رسید. وقتی تحقیقات نشان داد که الماس برای اکثر مصرف کنندگان ارزش ماندگاری دارد، این شرکت هزینه تبلیغات کریسمس خود را نسبت به سال قبل دو برابر کرد. تبلیغات آگاهی از نام تجاری در چندین رسانه اعلام کردند: «اینجا به کمتر میرسد» و ما را به خرید «چیزهای کمتر و بهتر» دعوت میکردند، زیرا «الماس همیشه ماندگار است». اگرچه فروش کریسمس در ایالات متحده در مقایسه با سال قبل کاهش یافت، قیمتها ثابت بود و روند تمایل مصرفکنندگان به خرید الماس همچنان سالم بود.
در جایی که فرصت ها پایدار یا نامطمئن هستند (اما به سمت ثبات متمایل می شوند)، شرکت ها باید مزیت خود را افزایش دهند. در رکودهای گذشته، شرکتهای کالاهای مصرفی که میتوانستند با حفظ یا افزایش هزینههای تبلیغاتی خود، سهم خود را افزایش دهند، سهم بازار را از رقبای ضعیفتر تصاحب کردند. علاوه بر این، آنها این کار را با هزینه کمتر نسبت به زمانی که زمان خوب بود انجام دادند. به طور متوسط، افزایش هزینه های بازاریابی در طول رکود، عملکرد مالی را در طول سال پس از رکود افزایش داده است.(البته، همه افزایش ها باعث افزایش عملکرد نشده است. بنابراین، به ویژه در رکود عمیق فعلی، منابع باید با احتیاط به سمت فرصت های تجاری بادوام هدف گذاری شوند.) شرکت هایی با جیب عمیق می توانند خریدهای مقرون به صرفه ای انجام دهند که سبد برند یا پایگاه مشتری آنها را تقویت کند.. در رکود سال 2001، Smucker's برندهای Jif و Crisco را از Procter & Gamble خریداری کرد. این مارکها برای P&G بسیار کوچک بودند و در هیچ یک از دستههای اصلی آن نبودند، اما ثابت کردند که مناسب استراتژیک خوبی برای Smucker's هستند. در رکود فعلی، Smucker's در حال خرید یک برند دیگر از P&G به نام Folgers است. اگرچه اهداف حاشیه P&G را برآورده نمی کند، با توجه به بازاریابی مجدد، این پتانسیل را دارد که منبع مهمی برای فروش در آینده برای Smucker's باشد.
در تصمیمگیری اینکه کدام تاکتیکهای بازاریابی را به کار بگیرید، ردیابی اینکه چگونه مشتریان در حال ارزیابی مجدد اولویتها، تخصیص مجدد بودجه، تغییر بین برندها و دستهبندیهای محصول و تعریف مجدد ارزش هستند، بسیار مهم است. بنابراین ادامه سرمایه گذاری در تحقیقات بازار ضروری است. با پایان یافتن رکود، مصرف کنندگان ظرفیت خرید را دوباره به دست خواهند آورد اما احتمالاً به الگوهای خرید قبلی خود باز نمی گردند. تحقیقات بازار باید بررسی کند که آیا مصرف کنندگان به برندها و محصولات آشنا برمی گردند، با محصولات جایگزین می مانند یا از نوآوری ها استقبال می کنند.
پیگیری چگونگی ارزیابی مجدد مشتریان اولویت ها ، صندوق های مجدد ، تغییر مارک ها و تعریف مجدد ارزش بسیار مهم است.
در رکود اقتصادی ، بازاریابان باید انعطاف پذیر بمانند و استراتژی ها و تاکتیک های خود را بر فرض یک رکود طولانی و دشوار تنظیم کنند و در عین حال قادر به پاسخ سریع به سمت بالابر در هنگام آمدن باشند. این بدان معناست که ، به عنوان مثال ، داشتن خط لوله نوآوری ها آماده است تا از این امر کوتاه مدت استفاده کند. پس از پیشرفت اقتصاد ، بیشتر مصرف کنندگان آماده هستند تا محصولات جدیدی را امتحان کنند. شرکت هایی که منتظر بهبودی کامل اقتصاد در بهبودی هستند ، به رحمت رقبای آماده بهتر خواهند رسید. حتی در طی رکود اقتصادی ، محصولات جدید جایگاه مهمی دارند. مشتریان زنده برای-Today ، با اشتهای کم رنگ خود برای کالاها و تجربیات ، اغلب از تازگی قدردانی می کنند. و بخش های دیگر محصولات جدیدی را که ارزش روشنی در مقایسه با گزینه های دیگر دارند ، پذیرفته اند. از آنجا که فعالیت محصولات جدید به طور کلی در رکود اقتصادی کند می شود ، پرتاب ها می توانند از نظر اقتصادی دید را بدست آورند. به عنوان مثال ، در سال 2001 ، معرفی موفقیت آمیز Procter & Gamble از Swiffer WetJet یک دسته از محصولات جدید را ایجاد کرد که باعث کاهش کار کفپوش های خرد شده و مصرف کنندگان از جایگزین های ارزان تر شد.
بودجه ارتباطات را متعادل کنید.
در حین رکود اقتصادی ، بخش های بازاریابی نقدی تحت فشار قرار می گیرند تا کارهای بیشتری را انجام دهند و بازده بالایی را برای سرمایه گذاری نشان دهند. به طور معمول ، سهم بودجه تبلیغاتی اختصاص داده شده به پخش رسانه ها ، در حالی که سهمی که به سمت تلاش با نتایج قابل اندازه گیری تر ، مانند کمپین های بازاریابی مستقیم و تبلیغات آنلاین ، افزایش می یابد. بازاریابی نقطه خرید-کاهش قیمت قیمت یا ایجاد هیجان در فروشگاه-همچنین تمایل به انتخاب در هنگام رکود اقتصادی دارد.
هفت راه هوشمند برای اقتصاد در تبلیغات
1. از نقاط تلویزیونی 30 ثانیه به 15 ثانیه تغییر دهید.
2. تبلیغات رادیویی ارزان تر را برای تلویزیون جایگزین کنید ، به ویژه هنگامی که ارسال پیام های مکرر به منظور یادآوری مصرف کنندگان به عمل مهم است.
3. به رسانه هایی بروید که امکان هدف قرار دادن دقیق مصرف کنندگان و ردیابی دقیق پاسخ آنها را فراهم می کند. به عنوان مثال ، تبلیغات مرتبط با جستجو را در Google از طریق تبلیغات بنر انتخاب کنید.
4- مارک ها را به طور مشترک با یک بازاریاب در یک دسته از محصولات متفاوت تبلیغ کنید که یک بخش مصرف کننده مشابه را هدف قرار می دهد.
5- به جای اینکه یک کمپین جدید و پر هزینه را انجام دهید ، یک کمپین موجود را سازگار یا گسترش دهید.
6. ادغام تبلیغات در یک آژانس واحد برای به حداکثر رساندن تخفیف های خرید رسانه.
7. از تعهدات رسانه ای بلند مدت در ابتدای رکود خودداری کنید. منتظر کاهش نرخ نقطه قبل از خرید رسانه باشید. شرکت هایی که جیب های عمیق دارند باید قفل در نرخ مطلوب برای آینده را در نظر بگیرند.
به طور خاص تبلیغات اینترنتی هدفمند و نسبتاً ارزان است و عملکرد آن به راحتی اندازه گیری می شود. علیرغم افزایش رکود اقتصادی ، بازاریابان در سه ماهه اول سال 2008 14 ٪ بیشتر در تبلیغات آنلاین هزینه کردند تا اینکه در همان بازه زمانی در سال گذشته انجام دادند. یکی دیگر از عواملی که این رشد در هزینه های دیجیتال را هدایت می کند ، مهاجرت مصرف کنندگان به رسانه های اجتماعی آنلاین مانند MySpace ، Facebook و LinkedIn است که به افراد کمک می کند تا تلاش های شبکه را در میان اخراج و بازار کار سخت شدت بخشند. نرخ ثبت نام عضو جدید در LinkedIn ، سایتی که بر شبکه های حرفه ای متمرکز است ، در سال گذشته دو برابر شده است.
گفته می شود ، رسانه های پخش هنوز برای ساختن مارک های مصرف کننده در بازار انبوه مهم هستند. اگرچه مارک های قوی را می توان برای یک دوره در مورد حرکت سرمایه گذاری های قبلی برند سازی حمل کرد ، اما هیچ مارکی نمی تواند صرفاً با تلاش های قبلی از آن استفاده کند. مارک هایی که در صفحه تلویزیون از دید خارج نیستند ، دیر یا زود برای درصد زیادی از مصرف کنندگان از ذهن خارج می شوند. در واقع ، در حالی که تبلیغات در روزنامه ها و مجلات و رادیو و تلویزیون محلی همه در سال 2008 کاهش یافت ، تبلیغات در چهار شبکه تلویزیونی پخش ملی در ایالات متحده ثابت ماند.
در نظر بگیرید که چگونه PepsiCo بازاریابی خود را تنظیم کرده است: مدیریت برای اولین بار از تجربه گذشته برای ارزیابی تأثیر رکود در هر دسته از نوشیدنی ها استفاده کرد. سپس منابع بازاریابی را به جای ایجاد کاهش در سراسر هیئت مدیره ، به فرصت های رشد در حجم واگذار کرد. به عنوان مثال ، حتی اگر نوشیدنی های گازدار (به ویژه افراد غیر) به تدریج قبل از رکود اقتصادی از دست داده بودند ، مصرف کنندگان آنها را یک ارزش تازه سازی خوب می دانند - بنابراین مدیریت استدلال می کند که رکود اقتصادی نباید باعث کاهش شدید این گروه شود. هر چهار بخش مصرف کننده آنها را به عنوان ملزومات یا معالجه می دانند ، و برند پپسی آزمایش شده و واقعی باید در رکود اقتصادی به خوبی حفظ شود.
هدف PepsiCo این است که دسته نوشابه های گازدار خود را با افزایش قابل توجهی در بازاریابی در Pepsi ، Mountain Dew و سایر محصولات ، دوباره تقویت کند. این سرمایه گذاری ها شامل یک کمپین تبلیغاتی "خوش بینی" جدید ، بسته بندی جدید و مواد جدید خرید است. PepsiCo همچنین قصد دارد فعالیت در رسانه های دیجیتال را به طور خاص برای هدف قرار دادن بخش جوانی زنده برای-Today افزایش دهد.
بازاریابی در طول رکود اقتصادی
در حین رکود ، بازاریابان باید تلاش های خود را برای تأمین هزینه ها تعادل برقرار کنند و فروش های کوتاه مدت را در برابر سرمایه گذاری در سلامت بلند مدت برند کاهش دهند. ساده کردن اوراق بهادار محصولات ، بهبود قیمت مناسب و تقویت اعتماد سه روش مؤثر برای تحقق این اهداف است.(برای نگاهی دقیق به نحوه جذابیت در هر بخش مصرف کننده ، نمایشگاه "خیاطی تاکتیک های خود را" مشاهده کنید.)
تاکتیک های خود را خیاطی کنید
پرتفوی محصولات ساده.
در رکود اقتصادی نسبتاً خفیف سال 2001 ، بازاریابان توانستند با تنظیمات موقت و جزئی در مقادیر تولید ، از طریق اصلاحات عمده قیمت ها یا خطوط محصول خودداری کنند. در رکود عمیق تر ، بازاریابان می توانند با تمیز کردن خطوط تولید خود از آن بهره مند شوند و بنابراین باید ابتکار عمل را زودتر از آنکه منتظر بمانند مجبور به ایجاد تغییرات شوند.
در صورت مواجهه با کاهش تقاضا ، بازاریابان باید به کاهش پیچیدگی بیش از حد در خطوط محصول که دارای اندازه و طعم دهنده های بسیار حاشیه ای یا تفاوت های بی اهمیت در بین مدل های محصول هستند ، ادامه دهند. خطوط تولید بیش از حد گسترده ، هزینه های بازاریابی را خیس می کند و منابع و سرمایه در گردش را در موجودی آهسته در حال اتصال قرار می دهد. با این حال ، همانطور که قبلاً گفتیم ، ساده تر کردن نمونه کارها به معنای خاموش کردن خط لوله نوآوری نیست. پیشرفت های نوآورانه در محصولات اصلی باعث جلب توجه و ایجاد انگیزه در خریدها ، به ویژه کالاها و خدمات قابل خرج می شود.
با تغییر عادات خرید مشتریان ، مجدداً با شرایط بازار نیاز به اصلاح مجدد تقاضا برای هر مورد در یک خط تولید دارد. به عنوان مثال ، مصرف کنندگان Slam-on-the-The-Tixive یا سفارشی سازی را به نفع سادگی و قیمت های پایین تر در مورد ملزومات و رفتارها قربانی می کنند. در مورد خریدهای DuRables که نمی توان به تعویق افتاد ، مصرف کنندگان دردناک اما بیمار به مدلهایی می پردازند که به جای ویژگی های پیشرفته ، ارزش خوبی دارند. مصرف کنندگان در هر دو بخش محصولات را با ویژگی هایی که باعث کاهش دوام یا افزایش هزینه های عملیاتی می شوند ، رد می کنند.
قیمت مناسب را بهبود بخشید.
ترمزهای Slam-on-the-the و به طور خاص مشتریان به طور خاص برای بهترین معاملات در حال خرید هستند. همه مشاغل به طور فزاینده ای با قیمت رقابت می کنند.
در زمان های سخت ، تخفیف هایی که نیاز به تلاش کمی از مصرف کنندگان دارند و در نقطه فروش پول نقد می کنند ، مؤثرتر از تبلیغات با ارزش تاخیری مانند جارو و پیشنهادات پستی هستند. بسیاری از بازاریابان نیاز به افزایش فرکانس و عمق تبلیغات موقت قیمت دارند. در عین حال ، آنها باید با دقت درک مصرف کنندگان از سطح قیمت "عادی" را تحت نظر داشته باشند: تبلیغات بیش از حد مصرف کنندگان را به تجدید نظر در انتظارات خود در مورد قیمت ها به سمت پایین سوق می دهد و می تواند سودآوری را در دوره بهبودی تهدید کند زیرا مردم با بازگشت قیمت ها در برابر افزایش شدید مقاومت می کنند. "طبیعی."معاملات شدید قیمت همچنین می تواند منجر به جنگ های گران قیمت شود.
در حالی که رهبران بازار پریمیوم نباید مارک های خود را به سمت پایین بازار حرکت دهند ، می توانند "مارک جنگنده" را معرفی کنند ، نسخه ای با قیمت پایین تر از پیشنهادات حق بیمه که تحت نام دیگری فروخته می شود و از حداقل تبلیغات پشتیبانی می شود. به عنوان مثال ، روی پاشنه های رکود اقتصادی 1991-1992 ، Anheuser-Busch ، برند طبیعی Pilsner خود را معرفی کرد ، قیمت پایین تر از Budweiser بود ، و میلر Colders Coldpers 29 را به دست آورد. در اوایل دهه 1980 رکود ، Procter & Gamble بنر را به عنوان یک جایگزین ارزان تر برای Charmin توسعه داد. با پایان یافتن رکود اقتصادی ، نام تجاری جنگنده یا بی سر و صدا می تواند خارج شود یا به عنوان ورود ارزش در خط کلی تولید ادامه یابد.
رستوران ها و سایر مشاغل غالباً با استفاده از نقاط کلیدی قیمت خرده فروشی که اثبات می شود با مشتریان طنین انداز است ، مانند همبرگر 99 درصدی یا ماشین ظرفشویی 399 دلاری ، پیشنهادات را پیکربندی می کنند. PepsiCo قیمت های متناسب با بخش های مختلف مصرف کننده را تعیین می کند-به عنوان مثال ، فروش اندازه 24 بسته با قیمت 5. 99 دلار برای مصرف کنندگان دردناک اما بیمار که می توانند از پس آن استفاده کنند و همچنین بطری دو لیتری را با 99 سنت برای Slam-on-On-مصرف کنندگان با کیف پول باریک.
علاوه بر ارائه تبلیغات موقت قیمت یا تغییرات قیمت لیست ، شرکت ها می توانند با کاهش آستانه تخفیف های کمیت ، افزایش اعتبار به مشتریان خود یا داشتن برنامه های غیرقانونی ، قیمت مناسب را بهبود بخشند. کاهش کالا یا اندازه خدمت و سپس قیمت گذاری آنها بر این اساس ، یک تاکتیک مؤثر دیگر است. برای مشاغل خدماتی مانند شرکت های کابل و تلفن همراه ، کاهش هزینه های پذیرش در مقابل مصرف کنندگان و کاهش هزینه های مجازات می تواند به جذب مصرف کنندگان آگاه و فقیر پول کمک کند. بسته به اینکه مشتریان به دنبال کمترین قیمت مطلق یا بیشترین میزان برای کسب و کار خود هستند ، مشاغل خدماتی می توانند به ترتیب ، پیشنهادات بدون فشار را ارائه دهند یا خدمات بیشتری را در بسته نرم افزاری قرار دهند - یا هر دو گزینه را ارائه می دهند.
اعتماد به نفس
مصرف کنندگان نگران-حتی در بخش های راحت و خوب و زنده برای-Today-به مارک ها و محصولات قابل اعتماد ، به عنوان یک انتخاب امن و راحت در زمان های امتحان می بینند. اطمینان بخشیدن به پیام هایی که ارتباط عاطفی با برند را تقویت می کنند و همدلی را نشان می دهند (به عنوان مثال با انتقال این حس که "ما می خواهیم این کار را با هم بدست آوریم" بسیار حیاتی هستند. در حالی که دل برای بازیابی زمین از دست رفته در چند سال گذشته می جنگد ، تبلیغات چاپی مختلفی را منتشر کرده است که حاوی پیام های مختلفی است که به نظر می رسد برای طنین انداز هر یک از چهار بخش طراحی شده است: "خارج از جعبه ، به وسیله شما" (که جذاب خواهد بود "به بخش Slam-on-the-the-the-the-the-the) ، "به Dell برای راه حل های ساده در زمان های سخت وابسته باشید" (دردناک اما بیمار) ، "لپ تاپ ایده آل در هر نقطه ، در هر اقتصادی کار می کند" (به راحتی خوب) ، و"اقتصاد ضعیف ، قدرتمند شما" (زنده برای-Today). کرست همچنین بر تقویت ارتباط عاطفی خود متمرکز شده است. قبل از فصل کریسمس 2008 ، Crest برای محصول Whitestrips خود که با توجه به موضوع "من برای کریسمس من خانه خواهم بود" بود ، نقاطی را اجرا کرد: همانطور که آهنگ در پس زمینه پخش می شد ، یک زن جوان دوباره در زادگاه کوچک خود برگشت و لبخند زددندانهای سفیدش را نشان می دهد. در حالی که این تبلیغ به وضوح فواید آرایشی محصول را منتقل می کند ، با تصویر خود در مورد اتحاد خانواده Christmastime نیز به قلب بینندگان می پردازد.
اطمینان بخشیدن به پیام هایی که ارتباط عاطفی با برند را تقویت می کنند و همدلی را نشان می دهند بسیار مهم هستند.
پیام های همدلی باید با اقدامات نشان دهند که این شرکت در سمت مشتری است. اگر فروش در حال کاهش است ، آخرین کاری که باید انجام شود این است که با کاهش کیفیت ضمن افزایش قیمت ، مشکل را برای مشتریان ایجاد کنید. برنامه های وفاداری باید نه تنها به خرج های بزرگ بلکه افرادی که به طور مکرر مبلغ کمی خریداری می کنند ، پاداش دهند. به جای اینکه هزینه های بالاتر را به مشتریانی که از محدوده کارت اعتباری خود فراتر رفته اند ، تحمیل کنند ، صادرکنندگان کارت باید هنگام نزدیک شدن به محدودیت های خود ، به مردم هشدار دهند. خرده فروشان می توانند به مصرف کنندگان در مورد نحوه خرید هوشمند و پس انداز پول آموزش دهند. به عنوان مثال ، برخی از سوپر مارکت ها در طول رکودهای قبلی ، پروازهای مربوط به وعده های غذایی کم هزینه را تهیه می کردند. و شرکت ها می توانند مشتریان را در فعالیت های برند درگیر کنند که مراقبت از آنها را منتقل می کند. به عنوان مثال ، یک کمپین اکسپرس آمریکایی از اعضای کارت دعوت کرد تا رای دهند که شرکت خیریه از طرف آنها پشتیبانی می کند.
اگرچه ایجاد ارتباطات عاطفی مهم است ، با یادآوری مشتریان که خرید برند یک تصمیم صحیح است ، از تقویت اعتماد غافل نشوید. آلو هنگامی که به استخر تبلیغات خود با پیام اضافه کرد ، این حق را به دست آورد ، "این ارزش است. این Aleve است. "
موقعیت یابی برای بهبودی
بازماندگان که با توجه به توجه خود به نیازهای مصرف کننده و مارک های اصلی ، این رکود اقتصادی را انجام می دهند ، برای روزهای آفتابی پیش رو به شدت قرار می گیرند. با این حال ، شرکت ها باید درک کنند که چگونه ممکن است رفتار افراد پس از رکود اقتصادی تغییر کند تا بتوانند محصولات را ارائه دهند و پیام های مربوط به نیازهای بخش های مصرف کننده جدید را ارائه دهند.
پس از پایان اکثر رکودها، نگرش ها و رفتارهای مصرف کنندگان ظرف یک یا دو سال به حالت عادی باز می گردد. با این حال، پس از رکود شدیدتر، احساس شدید آسیب پذیری اقتصادی مصرف کنندگان می تواند برای یک دهه یا بیشتر ادامه یابد. هر چه رکود عمیقتر و طولانیتر باشد، احتمال ایجاد دگرگونیهای عمیق در نگرشها و ارزشهای مصرفکنندگان بیشتر میشود. شاهد احتیاط طولانیمدت در مورد مصرفی باشید که مشخصه آمریکاییهایی است که در رکود بزرگ زندگی میکردند یا ژاپنیهای امروزی که اقتصاد راکد را در دهه 1990 تحمل کردند.
معمولاً پیامدها آنقدر شدید نیستند. در ایالات متحده، رکودهای پس از جنگ به طور متوسط 10 تا 11 ماه طول کشیده است. شدیدترین آنها رکود 16 ماهه 1973-1975 بود که طی آن رشد مصرف 0. 9-٪ بود و رکود 18 ماهه "دو شیب" 1980 و 1981-1982، که طی آن رشد مصرف در اقتصاد منفی بود. شیب اول اما در دومی برگشت. آخرین رکود، در سال 2001، هیچ کاهشی در هزینه های کلی مصرف کننده نداشت، اگرچه بسیاری از افراد کاهش دادند.
با این حال، رکود فعلی، همانطور که اشاره شد، به طور غیرعادی شدید است و اعتماد مصرف کننده و اعتماد به تجارت در پایین ترین حد خود قرار دارد. با توجه به این واقعیتها، این احتمال وجود دارد که نگرشها و رفتار مصرفکننده شکلگرفته در این رکود به طور قابلتوجهی فراتر از پایان آن باقی بماند. در حالی که بخشهای دارای رفاه راحت و زندگی امروزی ممکن است طبق معمول ادامه دهند، بخشهای ترمزدار و دردناک اما صبور - تا حد زیادی اکثر مصرفکنندگان - ممکن است عادتهای مصرف خود را حفظ کنند. آموخته امآنها به دنبال برندهای ارزشمند و قابل اعتماد هستند، در خرید خوراکیهایشان مدنظر قرار میگیرند و خرید کالاهای قابل تعویق را به تأخیر میاندازند. همچنین می توان از مصرف کنندگان انتظار داشت که بی اعتمادی خود را نسبت به کسب و کار حفظ کنند، نگرشی که در اثر تخلفات شرکتی ایجاد شده است که به این رکود دامن زد.
بازاریابان باید از هم اکنون برای تغییر درازمدت احتمالی در ارزش ها و نگرش های مصرف کنندگان آماده شوند.
این پروفایل دو درس برای بازاریابان پیشنهاد می کند. اول، نظم و انضباط پیرامون استراتژی بازاریابی و تحقیقاتی که آنها در طول رکود توسعه دادند - و توانایی پاسخگویی زیرکانه به تغییرات تقاضا - زمانی که اقتصاد بهبود یابد به آنها کمک خواهد کرد. و دوم، آنها باید اکنون برای تغییر درازمدت احتمالی در ارزشها و نگرشهای مصرفکنندگان آماده شوند. شوک رکود و خشم ناشی از سوء استفادههایی که باعث شد آنها نوید شتاب بخشیدن به روندهای قبلی به سمت کاهش مادیگرایی، تعهد به پایداری، انتظارات بالاتر از مسئولیت اجتماعی شرکتها، و نارضایتی از بازاریابی بدبینانه را میدهد که با مردم بهعنوان مصرفکنندگان بیروح و مکانیکی رفتار میکند. مشتریان به طور فزاینده ای از کسب و کار می خواهند که به نفع آنها و جامعه عمل کند و رویه های شرکت را در انتخاب برند خود لحاظ کنند. در طول رکود و پس از آن، نادیده گرفتن این انتظارات در حال تغییر برای بازاریابان امری احمقانه خواهد بود. در حالی که مشاغل مشتریان را زیر ذره بین قرار می دهند، مشتریان آنها نیز به نوبه خود آنها را دقیق تر از همیشه بررسی می کنند.