برخورد با واگرایی

  • 2021-03-17

یک سال پیش ، یورو در گزارش به اصطلاح پنج رئیس جمهور (FPR) با واگرایی جدی تشخیص داده شد. این سند در زمان طوفان ایجاد شده توسط سومین وثیقه یونان مورد توجه بسیاری قرار گرفت. کسانی که توجه کردند ، دیدند که ژان کلود جونکر ، دونالد توسک ، ماریو دراگی ، جروین دیجسلبیم و مارتین شولز در واقع استدلال های بسیار مهمی را برای بازسازی ساختارهای اقتصادی و پولی اتحادیه اروپا بیان کردند.

تمرکز بیش از حد بر یونان هرگز به تجزیه و تحلیل مناسب EMU در دستور کار کمک نکرد. اما زمان آن رسیده است که بپرسیم که از سال 2011 اقتصاد اتحادیه اروپا از ایالات متحده جدا شده است ، چرا کشورهایی که ارزهای ملی خود را نگه می دارند پویاتر و پایدارتر از کشورهای منطقه یورو هستند ، و چرا EMU با وجود سرمایه گذاری بسیار سیاسی بسیار نامتعادل و شکننده است. سرمایه در تثبیت و اصلاحات.

بدون شک یونان ضعیف ترین پیوند در منطقه یورو بوده و باقی مانده است ، و دلایل داخلی زیادی برای آن وجود دارد. با این حال ، کاستی های کل معماری EMU نیز نیاز به توجه دارد ، قبل از ادامه عملکرد ضعیف اقتصادی و آشفتگی های آینده دوباره سیستم را بی ثبات می کند ، با افزایش احتمال تجزیه.

هنگامی که امروزه بحران اروپا ذکر شده است ، مردم به احتمال زیاد آن را با بحران به اصطلاح پناهندگان یا شاید خطر بالای Brexit مرتبط می کنند. با این حال ، اتحادیه اروپا قبل از رسیدن موج پناهندگان سال 2016 ناپایدار بود و انتخاب مجدد دیوید کامرون باعث شد که یک کشور بزرگ در مورد ادامه عضویت در اتحادیه اروپا همه پرسی برگزار کند.

بحران منطقه یورو مقابله با دو چالش دیگر را سخت تر کرد. این ظرفیت اداری ایتالیا و یونان را برای مقابله با جمعیت پناهندگان تضعیف کرد. و این امر به Eurosceptics انگلستان که می خواستند ثابت کنند ، باعث ایجاد چیزهای زیادی شد: "اتحادیه اروپا کار نمی کند". این فقط جریان مهاجران ناخواسته را از جنوب به انگلستان تقویت کرد و کاهش سطح مهاجرت را سخت تر کرد و بسیاری از انگلیسی ها شدند. وقتی دیدند که چگونه جامعه با ناگوار ترین عضو خود ، یونان ، در تابستان سال 2015 رفتار کرد ، ناامید شد.

بنابراین زمان آن رسیده است که جنگل را در پشت درخت کاوش کنیم. یورو مدتی است که در وضعیت رکود اقتصادی قرار نگرفته است ، اما پس از غرق شدن مضاعف ، بهبودی مناسب را تجربه نکرده است. فرشته گوریا ، رئیس OECD ، در مورد دایره ای شرور ناشی از کاهش سرمایه گذاری و افزایش عدم تعادل صحبت می کند و در نتیجه فرسایش سرمایه انسانی ، رقابت اقتصادی و سلامت مالی ایجاد می شود.

احتمالاً ، این حلقه شرور بدون اصلاح بیشتر اتحادیه اقتصادی و پولی (EMU) نمی تواند شکسته شود. تا زمانی که کشورهای اصلی مجاز به جمع آوری مازاد بیشتر باشند ، در حالی که کشورهای حاشیه ای فقط می توانند در زمان های بد به کاهش ارزش داخلی اعتماد کنند ، منطقه یورو همچنان به رشد کم و افزایش عدم تقارن و آسیب پذیری می پردازد.

همکاری های پولی پس از جنگ اروپا دو بار تجزیه شد: یک بار در اوایل دهه 1970 ، و سپس دوباره در اوایل دهه 1990. ما در سالهای اخیر آموختیم که لغو ارزهای ملی به خودی خود ضمانت کافی در برابر تجزیه دیگر منطقه واحد ارز نیست.

در مواقع بحران و حدس و گمان های افزایش یافته ، یک شکست احتمالی یا انحلال یورو عمدتاً از نظر تصادف یک یا چند کشور عضو مورد بحث قرار گرفته است و نیاز به معرفی ارز ملی جدید است. با این حال ، این تنها راهی است که واحد واحد می تواند بمیرد.

درست مانند زندگی انسان می تواند به روش های مختلف به پایان برسد ، اتحادیه ارزی نیز می تواند قربانی بیماری های مختلف باشد. سرطان به همان شیوه حمله قلبی نمی کشد. از طریق اصلاحات (به ویژه اتحادیه بانکی) و اقدامات یک طرفه ، اختیاری (عمدتا توسط ECB) ، خطر حمله قلبی کاهش یافته است. با این حال ، خطر ابتلا به سرطان هنوز وجود دارد و احتمالاً در این میان افزایش یافته است.

واگرایی که در منطقه یورو بین هسته و حاشیه ایجاد شده است ، در واقع تهدید اصلی برای وجود ارز منفرد و ثبات اتحادیه اروپا به عنوان یک کل است. از این رو ، نیاز به تقویت بیشتر معماری EMU و به ویژه برای تقویت عملکرد اقتصادی واقعی و بعد اجتماعی آن وجود دارد.

این جاه طلبی باید فراتر از اطمینان از بقای کوتاه مدت ارز منفرد باشد که این الگوی در دوره 2011-3 بود. بدون پیشرفت در نتایج واقعی اقتصادی و اجتماعی ، افزایش احساسات ناسیونالیستی همچنان در برابر ارز واحد یا اتحادیه اروپا یا هر دو به خود ادامه می دهد. قابلیت دولت دموکراتیک در جنوب اروپا در معرض خطر است.

تعادل مجدد یورو یک سوال اساسی است. مدل های مختلف مبتنی بر قانون ، از طریق مکانیسم های محدود همبستگی قبلاً توسط اندیشکده ها مورد بررسی قرار گرفته است ، به منظور تقویت اعتماد به نفس افراد و بازارها به یورو ، و در نتیجه ایجاد پایه و اساس نهادی بهتری برای بهبود سرمایه گذاری است.

خصومت پیرامون برنامه های وثیقه و شرط آنها فضای خوبی را ایجاد نکرده است که در آن می توان همبستگی بیشتری را به راحتی ترویج کرد ، به خصوص اگر اشکال مختلفی از انتقال مالی را شامل شود. با این حال ، تقریباً هیچ ارزیابی جدی از عملکرد یورو وجود ندارد که احتمال عمر طولانی بدون ظرفیت مالی و به اشتراک گذاری خطر را مشاهده می کند ، در حالت ایده آل به نوعی تثبیت کننده اتوماتیک که می تواند آسیب ناشی از رکودهای چرخه ای را محدود کند. بیمه بیکاری (یا بیمه مجدد) گزینه ای مناسب برای چنین عملکردی است.

از این رو ، قبل از اینکه دوباره به انتخابات پارلمانی ملی در کشورهای اصلی نزدیک شویم ، و در حالی که توافق نامه وثیقه سوم یونان درجه خاصی از آرامش را ارائه می دهد ، ما باید از پنجره فرصت استفاده کنیم تا در مورد بازسازی قابل توجه EMU بحث کنیم و برخی از آنها را انجام دهیممراحل مهم در عمل. کار پیش رو نه تنها باید بر اجتناب از حمله قلبی دیگر ، بلکه در مورد تغییرات مورد نیاز برای بهبود مقاومت ، عملکرد و انسجام متمرکز شود.

فراتر از وثیقه های گاه به گاه ، چندین موضوع گسترده تر در انتظار بحث و پاسخ وجود دارد. آیا باید صندوق بین المللی پول را به عنوان یک شرکت کننده دائمی در تثبیت EMU ببینیم ، یا به زودی به یک نقطه خواهیم رسید که صندوق دیگر به عنوان وام دهنده یا تحلیلگر پایداری بدهی لازم نباشد؟آیا می توان بانک مرکزی اروپا را هنگام دفاع از یکپارچگی ارز واحد از چالش های قانونی ثابت دفاع کرد؟آیا می توانیم تعادل مناسب بین پشتیبانی خارجی و مسئولیت ملی (و ورشکستگی در صورت لزوم) را بدون خطر ابتلا به مسری و تجزیه پیدا کنیم؟

همچنین باید راهی برای بیان بهتر سیاست های اقتصادی برای کل منطقه یورو وجود داشته باشد تا هماهنگی سیاست ها برای رشد با هم بهینه شود. کشورهای عضو نباید اجازه داشته باشند اهداف خودسرانه (مثلاً «صفر سیاه») را دنبال کنند یا مازاد حساب جاری بیش از حد انباشته کنند، اگر این اهداف برای کل جامعه مضر است. ایجاد یک اقتصاددان ارشد برای مدتی مورد توجه قرار گرفته است، اما گام‌های مشخص بسیار دشوار بوده است، به طور مشابه با نمایندگی خارجی یورو.

حکمرانی بهتر ضروری است (به عنوان مثال اقدام مشترک در برابر عدم تعادل بیش از حد)، اما بدیهی نیست که کشورهای عضو صلاحیت ها را بدون اشتراک ریسک بیشتر به ساختار حاکمیتی در سطح EMU قوی تر واگذار کنند. این همچنین به تقویت پذیرش عمومی EMU کمک می کند. تقویت انضباط، همبستگی و مشروعیت به طور همزمان احتمالاً از نظر اقتصادی و همچنین از نظر سیاسی نتیجه خواهد داد.

شاید برای یک تغییر پارادایم ناگهانی، شتاب دراماتیکی وجود نداشته باشد. اما زمان مناسبی برای تأملی جدی و عمیق است. در واقع این ممکن است آخرین باری باشد که راه رو به جلو به سوی یک EMU کامل تر هنوز باز است. اگر این فرصت از دست برود و به واگرایی و عدم تقارن رسیدگی نشود، تداوم رکود سهم بیشتری از رای دهندگان را در برابر یورو خواهد کرد و در چند سال آینده تنها انتخاب بین ساختارشکنی منظم یا بی نظم خواهد بود.

تجربه 2012 را نباید فراموش کرد. چهار سال پیش، مداخله بانک مرکزی اروپا یک تغییر بازی بود. بدون آن، منطقه یورو احتمالاً به سرعت تجزیه می شد. با این حال، ECB تنها توانست بازی را در سطح بقا تغییر دهد. امروز این کافی نیست. آنچه ما به آن نیاز داریم، نرخ رشد قابل توجهی بالاتر و بازگشت به همگرایی واقعی است.

با این حال، سوال کلیدی این است که آیا هنوز سرمایه سیاسی کافی در میان نیروهای سیاسی جریان اصلی باقی مانده است تا راه حل هایی را ارائه دهند که بتواند با عدم تعادل داخلی و واگرایی بین هسته و پیرامون در منطقه یورو مقابله کند. یک تغییر دهنده بازی برای سرمایه گذاری، رشد و تعادل مجدد مورد نیاز است و به احتمال زیاد در حوزه ظرفیت مالی یافت می شود.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.