گوردون اسکات یک سرمایه گذار فعال و تحلیلگر فنی اوراق بهادار، آتی، فارکس و سهام پنی برای بیش از 20 سال بوده است. او یکی از اعضای هیئت بررسی مالی Investopedia و یکی از نویسندگان سرمایه گذاری برای برنده شدن است. گوردون یک تکنسین بازار خبره (CMT) است. او همچنین عضو انجمن CMT است.
Somer G. Anderson CPA، دکترای حسابداری، و یک استاد حسابداری و مالی است که بیش از 20 سال در صنایع حسابداری و مالی کار کرده است. تخصص او طیف گسترده ای از حوزه های حسابداری، امور مالی شرکت، مالیات، وام دهی و امور مالی شخصی را پوشش می دهد.
روانشناسی تجارت چیست؟
روانشناسی معاملات به احساسات و وضعیت ذهنی اشاره دارد که به موفقیت یا شکست در معاملات اوراق بهادار کمک می کند. روانشناسی تجارت جنبه های مختلفی از شخصیت و رفتارهای یک فرد را نشان می دهد که بر اقدامات تجاری آنها تأثیر می گذارد. روانشناسی تجارت می تواند به اندازه سایر ویژگی ها مانند دانش، تجربه و مهارت در تعیین موفقیت معاملات مهم باشد.
نظم و انضباط و ریسک پذیری دو مورد از حیاتی ترین جنبه های روانشناسی معاملات هستند، زیرا اجرای این جنبه ها توسط معامله گر برای موفقیت طرح معاملاتی وی حیاتی است. ترس و طمع معمولاً با روانشناسی معاملات مرتبط است، در حالی که چیزهایی مانند امید و پشیمانی نیز در رفتار معاملاتی نقش دارند.
خوراکی های کلیدی
- روانشناسی تجارت جزء احساسی فرآیند تصمیم گیری سرمایه گذار است که ممکن است به توضیح اینکه چرا برخی تصمیمات منطقی تر از سایرین به نظر می رسند کمک کند.
- روانشناسی تجارت در درجه اول به عنوان تأثیر حرص و طمع و ترس مشخص می شود.
- حرص و طمع باعث تصمیم گیری هایی می شود که به نظر می رسد بسیار خطرناک هستند.
- ترس تصمیماتی را هدایت می کند که به نظر می رسد از ریسک اجتناب می کنند و بازده کمی دارند.
- امور مالی رفتاری چندین سوگیری روانشناختی و خطاهای مربوط به تصمیمات تجاری یا سرمایه گذاری را ثبت کرده است.
درک روانشناسی تجارت
روانشناسی تجارت می تواند با چند احساس و رفتار خاص مرتبط باشد که اغلب کاتالیزورهای معاملات بازار هستند. توصیفات مرسوم رفتارهای عاطفی در بازارها بیشتر معاملات هیجانی را به حرص یا ترس نسبت می دهند.
حرص و طمع را می توان به عنوان میل بیش از حد به ثروت در نظر گرفت، آنقدر بیش از حد که گاهی عقلانیت و قضاوت را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین، این توصیف سرمایه گذار الهام گرفته از حرص یا تجارت غیرمنطقی فرض می کند که احساس طمع می تواند معامله گران را به سمت انواع رفتارهای غیربهینه سوق دهد. این ممکن است شامل انجام معاملات با ریسک بالا، خرید سهام یک شرکت یا فناوری آزمایش نشده فقط به دلیل افزایش سریع قیمت آن، یا خرید سهام بدون تحقیق در مورد سرمایه گذاری اساسی باشد.
علاوه بر این، طمع ممکن است سرمایهگذاران را ترغیب کند که در معاملات سودآور بیشتر از آنچه که توصیه میشود بمانند تا در تلاش برای برداشتن سود اضافی یا گرفتن موقعیتهای سوداگرانه بزرگ باشند. طمع در مرحله نهایی بازارهای صعودی، زمانی که حدس و گمان بیداد می کند و سرمایه گذاران احتیاط را به باد می دهند، آشکارتر است.
برعکس، ترس باعث میشود معاملهگران به دلیل نگرانی از ضررهای زیاد، موقعیتهای خود را زودتر ببندند یا از ریسک کردن خودداری کنند. ترس در بازارهای نزولی قابل لمس است و این یک احساس قوی است که می تواند باعث شود معامله گران و سرمایه گذاران در عجله خود برای خروج از بازار غیرمنطقی عمل کنند. ترس اغلب به وحشت تبدیل می شود، که به طور کلی باعث فروش قابل توجهی در بازار از فروش هراس می شود.
پشیمانی ممکن است باعث شود که یک معامله گر پس از از دست دادن آن به دلیل اینکه سهام خیلی سریع حرکت می کند ، وارد تجارت شود. این یک نقض نظم و انضباط در تجارت است و اغلب منجر به خسارات مستقیم از قیمت های امنیتی می شود که از اوج اوج سقوط می کنند.
تجزیه و تحلیل فنی
روانشناسی تجارت اغلب برای تحلیلگران فنی با تکیه بر تکنیک های نمودار برای تصمیم گیری در مورد تجارت خود مهم است. نمودار امنیتی می تواند طیف گسترده ای از بینش های مربوط به جنبش امنیتی را ارائه دهد. در حالی که تجزیه و تحلیل فنی و تکنیک های نمودار می تواند در کشف روند خرید و فروش فرصت ها مفید باشد ، اما نیاز به درک و شهود برای حرکات بازار است که از روانشناسی تجارت یک سرمایه گذار گرفته شده است.
موارد بی شماری در نمودار فنی وجود دارد که یک معامله گر باید نه تنها به بینش نمودار تکیه کند بلکه دانش خود را از امنیتی که آنها دنبال می کنند و شهود آنها برای تأثیر عوامل گسترده تر بر بازار نیز تکیه می کند. معامله گران با توجه شدید به تأثیرات جامع قیمت امنیتی ، نظم و اعتماد به نفس ، روانشناسی معاملاتی متعادل را نشان می دهند که به طور معمول به موفقیت کمک می کند.
دارایی رفتاری
بخشی از روانشناسی تجارت این است که درک کنید که چرا افراد در بازار یا سایر امور پول تصمیمات غیر منطقی می گیرند. امور مالی رفتاری زیرزمینی از اقتصاد رفتاری است که تأثیرات روانشناختی و تعصباتی را ارائه می دهد که بر رفتارهای مالی سرمایه گذاران و پزشکان مالی تأثیر می گذارد. علاوه بر این ، تأثیرات و تعصبات می تواند منبع توضیح انواع ناهنجاری های بازار ، به ویژه موارد موجود در بورس مانند افزایش شدید یا کاهش قیمت سهام باشد.
امور مالی رفتاری به طور معمول مفاهیم:
-
: حسابداری ذهنی به تمایل مردم برای تخصیص پول برای اهداف خاص اشاره دارد.
- رفتار گله: رفتار گله اظهار داشت که مردم تمایل دارند از رفتارهای مالی اکثریت گله تقلید کنند. گرگ در بورس سهام به عنوان علت راهپیمایی های نمایشی و فروش های فروش بدنام است.: شکاف عاطفی به تصمیم گیری مبتنی بر احساسات شدید یا سویه های عاطفی مانند اضطراب ، عصبانیت ، ترس یا هیجان اشاره دارد. احساسات اغلب یک دلیل مهم است که مردم انتخاب های منطقی غیر منطقی را انجام می دهند.: لنگرگاه به پیوست کردن سطح هزینه به یک مرجع خاص اشاره دارد. مثالها ممکن است شامل هزینه های مداوم بر اساس سطح بودجه یا منطقی سازی هزینه ها بر اساس خدمات رضایتمندی مختلف باشد.: خودآگاهی به تمایل به انتخاب بر اساس اعتماد به نفس در دانش یا مهارت شخصی خود اشاره دارد. خود پذیرش معمولاً از یک ضربه ذاتی در یک منطقه خاص ناشی می شود. در این گروه ، افراد تمایل دارند دانش خود را بالاتر از سایرین رتبه بندی کنند ، حتی اگر به طور عینی کوتاه شود.
مثال: بیزاری ضرر
گریزی از دست دادن یک خطای روانی رایج است که هنگامی که سرمایه گذاران وزن بیشتری را بر نگرانی از دست دادن نسبت به لذت از دستاوردهای بازار قرار می دهند ، رخ می دهد. به عبارت دیگر ، آنها به احتمال زیاد سعی می کنند اولویت بالاتری را برای جلوگیری از ضرر و زیان نسبت به دستاوردهای سرمایه گذاری اختصاص دهند. در نتیجه ، برخی از سرمایه گذاران ممکن است برای جبران خسارات ، پرداخت بالاتری داشته باشند. اگر میزان پرداخت بالا به احتمال زیاد نباشد ، آنها حتی اگر ریسک سرمایه گذاری از دیدگاه منطقی قابل قبول باشد ، سعی می کنند از ضرر و زیان جلوگیری کنند.
با اعمال زیانگریزی برای سرمایهگذاری، بهاصطلاح اثر انحرافی زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران برندگان خود را بفروشند و به بازندگان خود بچسبند. تفکر سرمایه گذاران این است که می خواهند به سرعت به سود خود پی ببرند. با این حال، زمانی که سرمایهگذاری در حال از دست دادن پول است، آنها آن را حفظ میکنند زیرا میخواهند به قیمت اولیه خود برگردند. سرمایه گذاران تمایل دارند بپذیرند که در مورد یک سرمایه گذاری به سرعت (زمانی که سودی وجود دارد) درست می گویند. با این حال، سرمایه گذاران تمایلی به اعتراف به اشتباه در سرمایه گذاری (زمانی که ضرر دارند) ندارند. نقص در سوگیری تمایل این است که عملکرد سرمایه گذاری اغلب به قیمت ورودی برای سرمایه گذار گره خورده است. به عبارت دیگر، سرمایه گذاران عملکرد سرمایه گذاری خود را بر اساس قیمت ورودی فردی خود بدون توجه به اصول یا ویژگی های سرمایه گذاری که ممکن است تغییر کرده باشد، ارزیابی می کنند.